سال 9، شماره 4 - ( تیر ماه 1399/ شماره پیاپی 49 1399 )                   سال 9 شماره 4 صفحات 180-171 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


1- دانشجوی دکتری روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.
2- دانشیار، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.
3- دانشجوی دکتری روانشناسی دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران. ، golnaz_mazaheri@yahoo.com
4- دانشجوی کارشناسی ارشد روان شناسی بالینی دانشگاه تهران، تهران، ایران.
چکیده:   (3471 مشاهده)
بدون شناخت رویکرد وجودی- انسان‌گرا نمی‌توان فرانکل، تحلیل وجود و معنادرمانی را شناخت. لذا در این نوشتار که از نوع توصیفی- تحلیلی بوده و پس از مطالعه چندین کتاب و مقاله نوشته شد، با مرور مختصر امواج سه‌گانه روانشناسی، یعنی روانکاوی، رفتارگرایی و انسان‌گرایی، به معرفی نظریه "خودشکوفایی آبراهام مازلو" و نظریه "مراجع محوری کارل راجرز" به عنوان دو نظریه عمده انسان‌گرایی، هم در مقام یک جنبش اجتماعی و هم در جایگاه نیروی سوم روانشناسی پرداخته شد. سپس به تفصیل مفاهیم نظریه "تحلیل وجود" فرانکل و شیوه درمانی او تحت عنوان "معنادرمانی"، و همچنین نقاط قوت و ضعف آن شرح داده شد. و در پایان نگاهی مقایسه‌ای به این سه نظریه، در بعد مفهومی و درمانی ارائه شد. در نهایت می‌توان چنین نتیجه گرفت، نظریه‌های خودشکوفایی مزلو و نظریه مراجع‌محوری کارل راجرز و نیز نظریه فرانکل هریک به نوبه خود تلاش کردند روح تعالی‌جویی، آزادی، قدرت انتخاب و مسئولیت‌پذیری را به انسان دربند تعارضات درونی فرویدی یا اسیر محرکات بیرونی رفتارگرایی بازگردانند.
متن کامل [PDF 711 kb]   (106 دریافت)    
نوع مقاله: تحلیلی | موضوع مقاله: روانشناسی عمومی
دریافت: 1398/5/14 | ویرایش نهایی: 1399/5/14 | پذیرش: 1398/7/28 | انتشار الکترونیک: 1399/4/10

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.