سال 10، شماره 3 - ( خرداد1400/ پیاپی 60 1400 )                   سال 10 شماره 3 صفحات 182-171 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


استادیار آموزش زبان انگلیسی، دانشگاه نیشابور، خراسان رضوی، ایران. ، vida_dehnad@yahoo.com
چکیده:   (1243 مشاهده)
خودتعیین‌گری از مفاهیم مهم برگرفته شده از رویکرد انسان‌گرایانه است که نقش مهمی در بهزیستی روانشناختی فرد ایفا می‌نماید. اینکه چه عوامل و یا انگیزش‌های درونی و بیرونی به تقویت و یا بازداری خودتعیین‌گری می‌پردازند، از جنبه‌های مورد توجه روانشناسان در حیطه‌های متفاوت است. مطالعه حاضر، با اهمیت بخشیدن به خودتعیین‌گری به عنوان یک فرانظریه و با رویکردی تحلیلی، ابتدا به بررسی نظریه‌های منشعب از آن همچون نظریه نیازهای اصلی، ارزیابی شناختی، یکپارچگی ارگانیسمی و جهت‌گیری علّی می‌پردازد و سپس مصادیق بیرونی خودتعیین‌گری نظیر بروز تیپ‌های شخصیتی مطیع، فرافکن و استقلال‌محور را با نگاه به عوامل اجتماعی بازدارنده یا کنترل‌گر تبیین می‌نماید. از سویی، با ملاحظه سطح کیفی-بهزیستی اهداف و انگیزش‌های مرتبط با خودتعیین‌گری، به بررسی دو گرایش عمده هدف‌گذاری در افراد یعنی گرایش به تسلط و گرایش به عملکرد و میزان انطباق آن دو با ویژگی‌های خودتعیین‌گری می‌پردازد. در این قیاس، گرایش به تسلط در افراد بیش از گرایش به عملکرد به فراخوانی خودتعیین‌گری در فرد می‌انجامد، زیرا به توسعه توانش فردی، تقویت انگیزش‌های درونی و خودمختار و بروز رابطه سالم در یک بافت اجتماعی کمک می‌نماید. در پایان، به قابلیت کاربردی-مشاورهای نظریه خودتعیین‌گری در کشف عوامل کنترل‌گر بیرونی که باعث ایجاد تنش‌های روانی در فرد هستند، اشاره شده است.
متن کامل [PDF 437 kb]   (2559 دریافت)    
نوع مقاله: تحلیلی | موضوع مقاله: روانشناسی عمومی
دریافت: 1399/10/26 | ویرایش نهایی: 1400/3/11 | پذیرش: 1399/11/13 | انتشار الکترونیک: 1400/3/10

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.