سال 6، شماره 1 - ( شماره پیاپی18، بهار 1396 )                   سال 6 شماره 1 صفحات 176-159 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


دانشگاه تهران ، hamedkashanaki@gmail.com
چکیده:   (5371 مشاهده)

اخلاق، گناه، بیماری و جرم، مفاهیم راهگشای دیالوگ دنیای قدیم و جدید هستند. بر اساس دیدگاه دوانلو (2001) احساس گناه سنگین‌ترین احساس بشری و عامل بیماری‌های روانی است. از طرفی تجربه احساس گناه منجر به شفا و پویایی زندگی آدمی می‌شود. بنابراین موردبحث برانگیز این است که مرز بین سلامت و بیماری چیست؟ چرا و چگونه سنگین‌ترین احساس بشری که عامل رنج‌هایش است منجر به شفا هم می‌شود.. زمانیکه کودک در دلبستگی به والدین طرد یا بیش‌ازحد حمایت شود، عشق‌ورزی او با احساسات متعارضی مانند نفرت، عشق و گناه به‌عنوان ترکیب این دو،  همراه می‌شود. ازآنجاکه کودک همواره تلاش می‌کند که از رابطه دلبستگی خود با والدینش محافظت کند، به‌منظور حفاظت از آنها، اغلب خشم خود را به سمت خویش بر می‌گرداند واین نقطه آغاز شروع بیماری روانی و بیماری‌های روانی تنی است. طی این فرآیند در زندگی آدمی گریزناپذیر است. پژوهش حاضر با تحلیل و بررسی مطالعات اخیر با محوریت گناه  نشان می‌دهد  بیماری روانی امری گریزناپذیر، خودخواسته و منعطف است، تا زمانی که نیاز یه شناخت مسدود باشد ممکن است فرد به حیات روانی خود ادامه دهد ولی بهبودی، شکوفایی و سرزندگی درگرو آگاهی به کاستی‌ها و لمس احساس گناه است که حاصل می‌شود.

واژه‌های کلیدی: گناه، آسیب‌شناسی روانی، عشق، شفا
متن کامل [PDF 901 kb]   (947 دریافت)    
نوع مقاله: تحلیلی | موضوع مقاله: سلامت
دریافت: 1395/1/27 | ویرایش نهایی: 1397/4/13 | پذیرش: 1395/2/17 | انتشار الکترونیک: 1396/3/7

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.