امروزه مبحث توانمندسازی چنان محبوبیت یافته که مورد استفاده گروههای فعال اجتماعی و سیاسی و اقتصادی قرار گرفته است و فراگیری استفاده از اصطلاح توانمندسازی دو پیامد مهم داشته است: اول مبهم ماندن تعریف و چارچوب این سازه ؛ دوم، مورد انتقاد واقع شدن سازمانهایی که روی این مقوله کار میکنند مبنی بر اینکه هیچ معیاری وجود ندارد که اثبات کند آنها واقعا توانستهاند اعضای خود را توانمند کنند. علیرغم گستردگی استفاده از مفهوم توانمندسازی، در پژوهشها و سازمانها و نهادهای اجتماعی به طور خاص در باب توانمندی روانی و اجتماعی افراد جامعه کمتر سخن به میان آمده است و یکی از دلایل آن پژوهشهای انگشت شمار در این حوزه است. مقاله پیش رو با هدفمعرفی، توصیف و تحلیل مدلهای رایج توانمندسازی روانی به منظور پیوند ارتباط معنادار دوبعد روانی-اجتماعی انجام شده است. این مقاله در مقدمه به معرفی پیشینه پژوهی توانمندسازی روانی و دنبال کردن خط سیر تحقیقات پیرامون سازه، سپس معرفی مدلهایپرکاربردو در آخر به نتیجه گیری و جمعبندی نظریات و پیشنهادهای پژوهشی آیندهگرا میپردازد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |