۱۳ نتیجه برای نیازهای بنیادین
دکتر مسعود غلامعلی لواسانی، فاطمه السادات میرحسینی، زهرا مطهری نسب، سمیه رامش،
سال ۸، شماره ۸ - ( ۸-۱۳۹۸ )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطهای خودشناسی انسجامی در رابطه بین نیازهای بنیادین روانشناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان نوجوانان انجام شد. جامعه این پژوهش کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوره دوم شهر تهران در سال تحصیلی ۹۷-۱۳۹۶ بودند. از این بین تعداد ۳۲۹ نفر (۱۵۷ دختر و ۱۶۲ پسر) به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامه نیازهای بنیادین روانشناختی (دسی و رایان، ۲۰۰۰)، خودشناسی انسجامی (قربانی، واتسون و هارگیس، ۲۰۰۸) و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و کرایج، ۲۰۰۶) بود. دادهها با استفاده از روش آماری همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر دادهها تحلیل شد. یافتهها نشان داد که نیازهای بنیادین روانشناختی و خودشناسی انسجامی به ترتیب با راهبردهای سازش یافته تنظیم هیجان، دارای همستگی مثبت و با راهبردهای سازش نایافته تنظیم شناختی هیجان دارای همبستگی منفی هستند. همچنین نقش واسطهای خودشناسی انسجامی در رابطه بین نیازهای بنیادین روانشناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان مورد تایید قرار گرفت. از این رو لازم است در زمینه تنظیم هیجانی در نوجوانان، مداخلات روانشناختی به سمت ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی و خود شناسی انسجامی سوق داده شود.
دکتر مسعود غلامعلی لواسانی، فاطمه السادات میرحسینی، اعظم زارع میرک آباد، زهرا مطهری نسب،
سال ۸، شماره ۹ - ( ۹-۱۳۹۸ )
چکیده
عملکرد تحصیلی، به ویژه در سنین نوجوانی که با تغییرات بسیار همراه است، موضوعی حائز اهمیت میباشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش پیش بینی کنندگی نیازهای بنیادین روانشناختی و تنظیم شناختی هیجان در عملکرد تحصیلی دانش آموزان انجام گرفت. جامعه این پژوهش کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم استان تهران در سال تحصیلی ۹۷-۱۳۹۶ بودند که تعداد ۳۲۹ نفر (۱۵۷ دختر و ۱۶۲ پسر) به شیوه در دسترس از بین آنها انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامه نیازهای بنیادین روانشناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجانی بود. نتایج پژوهش نشان داد که نیازهای بنیادین روانشناختی با عملکرد تحصیلی همبستگی مثبت دارند. همچنین نتایج حاکی از نقش خودمختاری، تعلق و شایستگی در پیش بینی عملکرد تحصیلی دانش آموزان بود. از این رو لازم است در زمینه عملکرد تحصیلی در نوجوانان، مداخلات روانشناختی را به سمت ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی سوق دهیم
نسرین خدمتی،
سال ۹، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۹ )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش ارضاء نیازهای بنیادین روانشناختی و خود شفقتورزی در پیشبینی قلدری دانش آموزان دبیرستانی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشآموزان پسر و دختر دوره متوسطه دوم شهر تهران در سال تحصیلی ۹۸-۱۳۹۷ به تعداد ۲۲۴۴۰۰ نفر بودند. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، ۳۸۰ نفر برآورد شد و به روش نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب شدند. جهت گرداوری اطلاعات از پرسشنامهی قلدری (پاچین و هیندوجا، ۲۰۱۱)، مقیاس ارضای نیازهای روانی بنیادی (لاگاردیا و همکاران، ۲۰۰۰) و مقیاس خود شفقتورزی (نف، ۲۰۰۳) استفاده شد. نتایج با استفاده از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش همزمان تجزیه و تحلیل شد. یافتهها نشان داد که خود شفقتورزی با قلدری رابطه منفی و معناداری داشت. از بین نیازهای بنیادین روانشناختی، ارتباط با دیگران و خودمختاری با قلدری رابطه منفی و معناداری داشت. درحالیکه بین شایستگی و قلدری رابطه معناداری مشاهده نشد. خود شفقتورزی، ارتباط با دیگران و خودمختاری بهطور معناداری قلدری را در دانش آموزان پیشبینی نمودند. با توجه به نتایج پژوهش حاضر پیشنهاد میشود که مداخلات روانشناختی و آموزشی مبتنی بر ارتقاء خود شفقتورزی و ارضاء نیازهای بنیادین روانشناختی بهمنظور کاهش قلدری دانش آموزان برگزار شود
سیدجلال حسینی ایرج، دکتر حسین مهدیان، دکتر محمود جاجرمی،
سال ۹، شماره ۶ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی روابط ساختاری ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی، سازگاری و احساس تعلق به مدرسه در دانشآموزان دوره متوسطه مشهد بود. نمونه مورد مطالعه شامل ۳۲۰ نفر دانشآموز دوره متوسطه دوم شهر مشهد بود که به روش نمونه گیری چند مرحلهای انتخاب شدند. برای اندازهگیری متغیرها از مقیاس ارضای نیازهای بنیادین در روابط (لاگواردیا، رایان، کوچمن و دسی، ۲۰۰۰)، پرسشنامه سازگاری دانشآموزان دبیرستانی (سینها و سینگ، ۱۹۹۳) و پرسشنامه احساس تعلق به مدرسه (بری، بتی و وات، ۲۰۰۵) استفاده گردید. داده های پژوهش حاضر با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرارگرفتند. نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان دادند اثر مستقیم و معناداری میان ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی در ارتباط با معلمان با سازگاری و احساس تعلق به مدرسه وجود دارد. به طوری که نیازهای بنیادین روانشناختی و سازگاری، ۶۳ درصد از تغییرات احساس تعلق به مدرسه را تبیین میکردند. یافته ها نشان داد سازگاری دانشآموزان در رابطهی بین ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی (در روابط با معلمان، مدیران و دوستان) و احساس تعلق به مدرسه نقش واسطهای داشت. معلمان و مدیران مدارس میتوانند با استفاده از یافته های پژوهش حاضر، مشارکت و سازگاری دانشآموزان در مدرسه را تقویت کنند.
دکتر فریبا تابع بردبار، دکتر معصومه اسماعیلی، محبوبه کارآمد،
سال ۹، شماره ۱۱ - ( ۱۱-۱۳۹۹ )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر پیشبینی تحول مثبت نوجوانی بر اساس سطح نیازهای بنیادین روانشناختی و پیوند والدینی بود. پژوهش حاضر با توجه به هدف بنیادی و با توجه به ماهیت موضوع موردنظر، یک مطالعه توصیفی- همبستگی بود. جامعه موردنظر دانشآموزان مقطع متوسطه اول شهر بهمن بودند که همه آنها وارد پژوهش شدند (۱۸۲ نفر). ابزارهای جمعآوری اطلاعات شامل پرسشنامهی تحول مثبت نوجوانی گلدوف و همکاران (۲۰۱۴)، مقیاس نیازهای روانشناختی اساسی دسی و رایان (۲۰۰۰) و پرسشنامهی پیوند والدینی پارکر (۱۹۷۹) بود. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از آزمونهای همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه انجام گرفت. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد که نیازهای بنیادین روانشناختی (خودمختاری، شایستگی و ارتباط) و مراقبت والدینی به صورت مستقیم، و کنترل والدینی به صورت معکوس، تحول مثبت نوجوانی را پیشبینی میکنند. در نتیجه میتوان گفت که تحول مثبت نوجوانی از طریق سطح نیازهای بنیادین روانشناختی و پیوند والدینی قابل پیشبینی است.
سیدقاسم مصلح، دکتر رحیم بدری گرگری، دکتر شهروز نعمتی،
سال ۹، شماره ۱۲ - ( ۱۲-۱۳۹۹ )
چکیده
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش شناختی ارتقاء امید بر ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی دانش آموزان پسر دارای رفتار قلدرانه دوره دوم متوسطه انجام شده است. پژوهش از نوع نیمهتجربی با طرح پیشآزمون و پسآزمون با گروه کنترل بود. نمونه بهصورت هدفمند از یک هنرستان فنی و حرفهای شهر ارومیه انتخاب شد و بهمنظور اجرای پژوهش بعد از اجرای پرسشنامه قلدر-قربانی (الویوس،۱۹۹۶) تعداد ۳۰ نفر از دانش آموزان که بهعنوان قلدر طبقهبندیشده بودند در دو گروه ۱۵ نفری آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت ۸ جلسه (هر هفته یک جلسه ۹۰ دقیقهای) تحت آموزش شناختی امید (برگرفته ازمگیار-موئه،۲۰۰۹) قرار گرفتند ولی گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکرد. ابزار اندازهگیری پژوهش شامل پرسشنامه نیازهای بنیادین روانشناختی (دسی و ریان،۲۰۰۰) توسط شرکتکنندگان در مرحله پیشآزمون و پسآزمون تکمیل گردید. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که بین مؤلفههای شایستگی، خودپیروی و تعلق در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری به نفع گروه آزمایش وجود داشت(۰۱/۰P<)؛ بنابراین آموزش شناختی ارتقاء امید بر بهبود مؤلفههای نیازهای بنیادین روانشناختی در دانش آموزان پسر دارای رفتار قلدرانه مؤثر بوده است.
نجمه اسکندری، دکتر مجید صدوقی،
سال ۹، شماره ۱۲ - ( ۱۲-۱۳۹۹ )
چکیده
مجموعه گستردهای از پژوهشها بر اهمیت نقش درگیری تحصیلی بهعنوان یک سازه جدید در یادگیری تأکید کردهاند. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطهای انگیزش درونی در رابطه میان نیازهای بنیادین روانشناختی و درگیری تحصیلی انجام گرفت. روش پژوهش از نوع توصیفی با طرح همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه کاشان در سال ۱۳۹۸ بودند که از میان آنان ۳۳۱ نفر بر اساس روش نمونهگیری تصادفی چندمرحلهای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامههای درگیری تحصیلی ریو و تسنگ، نیازهای بنیادین روانشناختی گانیه و انگیزش تحصیلی هارتر بودند. دادههای جمعآوریشده با روش همبستگی پیرسون و مدلسازی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین نیازهای روانشناختی، درگیری تحصیلی و انگیزش درونی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (۰۱/۰>p). همچنین نتایج نشان داد که مدل مطرحشده از برازش خوبی برخوردار است. نتایج تحلیل مسیر حاکی از این بود که نیازهای بنیادین روانشناختی بر درگیری تحصیلی تأثیر معناداری دارد و انگیزش درونی این رابطه را میانجیگری میکند. بر اساس نتایج پژوهش حاضر، ارضای نیازهای روانشناختی میتواند با تقویت انگیزش درونی منجر به افزایش درگیری تحصیلی در دانشجویان شود؛ بنابراین ضروری است اقدامات لازم در جهت برنامهریزی و بازنگری در شیوههای آموزشی در راستای بهبود ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی مورد توجه قرار گیرد.
ابابکر بلوچی، دکتر ناصر ناستی زایی،
سال ۹، شماره ۱۲ - ( ۱۲-۱۳۹۹ )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه فرهنگ مدرسه با پیشرفت تحصیلی، نیازهای بنیادین روانشناختی و خودتنظیمی تحصیلی دانشآموزان انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانشآموزان متوسطه دوم منطقه لاشار (استان سیستان و بلوچستان) بود. ۳۲۳ دانشآموز به شیوه نمونهگیری تصادفی- طبقهای وارد پژوهش شدند. ابزار جمعآوری اطلاعات پرسشنامههای فرهنگ مدرسه (الکساندر و ساد، ۱۹۹۷)، نیازهای بنیادین روانشناختی (گاردیا، دسی و رایان، ۲۰۰۰) و خودتنظیمی تحصیلی (بوفارد، بویزورت، ویژوا و لاروچ، ۱۹۹۵) بود. برای سنجش پیشرفت تحصیلی از معدل تحصیلی استفاده شد. دادهها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تجزیه و تحلیل شدند. یافتهها نشان داد فرهنگ مدرسه با پیشرفت تحصیلی (۵۵۸/۰r=)، ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی (۶۹۹/۰r=) و خودتنظیمی تحصیلی (۵۸۱/۰r=) رابطه مثبت و معناداری دارد (۰۰۱/۰p<). همچنین فرهنگ مدرسه توانسته است به ترتیب ۸/۳۱، ۵/۵۰ و ۷/۳۴ درصد از واریانس پیشرفت تحصیلی، ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی و خودتنظیمی تحصیلی را پیش بینی کند. با توجه به نتایج، میتوان از طریق بهبود روابط بین دانشآموزان با معلمان و همسالان، بیان انتظارات آموزشی و طراحی فرصتهای مناسب آموزشی، می توان به ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی و تقویت راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی در دانش آموزان کمک کرد.دانشآموزان را فراهم کنند.
یلدا شعبانی، بهشته نیوشا،
سال ۱۰، شماره ۴ - ( ۴-۱۴۰۰ )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف پیشبینی قلدری شغلی از طریق تعارضات کار-خانواده و نیازهای بنیادین روانشناختی در پرستاران و بهیاران صورت گرفت. روش پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی پرستاران و بهیاران شاغل در شهرستان زرندیه بودند که از میان آنها تعداد ۱۳۲ نفر به روش نمونهگیری در دسترس وارد پژوهش شدند. ابزار گردآوری دادهها شامل پرسشنامههای اعمال منفی- تجدید نظر شدۀ (اینارسن و همکاران، ۲۰۰۹)، نیازهای بنیادین روانشناختی (گاردیا و همکاران، ۲۰۰۰) و تعارض کار- خانواده (کارلسون و همکاران، ۲۰۰۰) بود. دادهها با تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. براساس یافتهها بین قلدری شغلی با تعارض کار- خانواده و تعارض خانواده – کار رابطه مثبت معنیدار و با نیازهای بنیادی روانشناختی (و مولفههای آن) رابطه منفی معنیدار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که ۳۳ درصد از تغییرات قلدری شغلی، توسط نیازهای بنیادی روانشناختی، ۱/۴۴ درصد توسط تعارضات کار– خانواده و ۲/۴۷ درصد توسط تعارضات خانواده- کار قابل تبیین است. براساس نتایج حاضر میتوان گفت که تعارضات کار-خانواده و نیازهای بنیادین روانشناختی از عوامل تأثیرگذار بر قلدری پرستاران و بهیاران است. لذا تدارک برنامههایی از سوی مسئولان مربوطه به منظور انجام مداخلات روانشناختی در راستای بهبود این عوامل میتواند زمینهساز کاهش قلدری در محیطهای مراقبت پزشکی گردد.
فرشته جعفری رزجی، سمانه آروین، فرزاد نیک روی، سارا غفاریان،
سال ۱۰، شماره ۷ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی، دشواری در تنظیم هیجان و احساس تنهایی در پیشبینی ترس از صمیمیت در زنان کارگر جنسی بود. این پژوهش به لحاظ روش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان مراجعهکننده به مراکز گذری کاهش آسیب (DIC) شهر تهران در شش ماه دوم سال ۱۳۹۹ بودند که از میان آنها به روش نمونهگیری در دسترس تعداد ۵۰ نفر وارد پژوهش شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ترس از صمیمیت (دسکانتر و تلن، ۱۹۹۱)، مقیاس ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی (لاگاردیا و همکاران، ۲۰۰۰)، پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان (گریتز و روئمر، ۲۰۰۴) و فرم کوتاه شده مقیاس احساس تنهایی اجتماعی-عاطفی بزرگسالان (دیتوماسو و همکاران، ۲۰۰۴) بود. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی همزمان استفاده شد. یافتهها نشان داد احساس تنهایی و دشواری در تنظیم هیجان با ترس از صمیمیت رابطه مثبت و معنادار و ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی با ترس از صمیمیت رابطه منفی و معنادار داشتند (۰۱/۰P<). همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی، دشواری در تنظیم هیجان و احساس تنهایی توانستند ۷۶/۰ ترس از صمیمیت را در زنان کارگر جنسی پیشبینی کنند (۰۵/۰ P<). با توجه به اینکه ترس از صمیمیت در زنان کارگر جنسی از عدم ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی، دشواری در تنظیم هیجان و احساس تنهایی تاثیر میپذیرد، برگزاری کارگاههای آموزشی مبتنی بر این مفاهیم در این دسته از زنان ضروری به نظر میرسد.
احسانه احمدی گلسفیدی، دکتر جوانشیر اسدی، دکتر افسانه خواجوند خوشلی، دکتر حسن عبدالله زاده،
سال ۱۰، شماره ۸ - ( ۸-۱۴۰۰ )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی مدل نگرانی تصویر بدنی دختران بر اساس وسواس فکری - عملی، کمالگرایی و نگرش به خوردن با میانجیگری نیازهای بنیادین روانشناختی صورت پذیرفت. این پژوهش از نوع همبستگی با تکیه بر مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش کلیه دختران دانشجوی وروی ۱۳۹۸-۱۳۹۹در دانشگاههای آزاد استان گلستان بودند. ۵۰۰ دانشجو از طریق نمونهگیری خوشهای برای گروه نمونه انتخاب شدند. دادههای پژوهش از طریق پرسشنامههای نگرانی تصویر بدنی (BICI) لیتلتون و همکاران (۲۰۰۵)، کمالگرایی اهواز (۱۳۷۸)، وسواس فکری عملی (OCI-R) فوآ (۲۰۰۲)، نگرش به خوردن (Eat-۲۶) گارنر و گارفینکل (۱۹۷۹) و نیازهای بنیادین روانشناختی دسی و رایان (۲۰۰۰) جمع آوری شد. جهت بررسی مدل نظری پژوهش، متغیرهای اصلی وارد نرمافزار لیزرل (Lisrel۸,۷۱) شده و از طریق این نرمافزار تحلیل مدل معادلات ساختاری صورت گرفتهاست. وسواس جبری و کمالگرایی رابطه مثبت و معنادار و نگرش به خوردن رابطه مثبت بدون معناداری اماری با نگرانی تصویر بدنی دارند و نیازهای بنیادین روانشناختی در نقش میانجی ضعیف عمل کرده است. متغیرهای پژوهش تا ۳۶درصد از نگرانی تصویر بدنی را پیشبینی میکنند (p>۰,۰۱). طبق نتایج مدل پیشنهادی پژوهش از برازش مناسب برخوردار است.
صابر نبئی، دکتر افشین صلاحیان، دکتر حسن غریبی،
سال ۱۰، شماره ۹ - ( ۹-۱۴۰۰ )
چکیده
این تحقیق با هدف بررسی رابطه نیازهای بنیادین روانشناختی (خودمختاری، شایستگی، ارتباط)، امید تحصیلی و هویت تحصیلی با تعلل ورزی تحصیلی در دانش آموزان پسر پایه دهم متوسطه رشته های نظری انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان متوسطه پسر پایه دهم سقز بود. ۱۹۷ دانش آموز به شیوه نمونه گیری خوشه ای- چند مرحله ای وارد پژوهش شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه های نیازهای روانی بنیادین (BNSQ، دسی و ریان، ۲۰۰۰)، امید تحصیلی (AHS، سامانی و سهرابی، ۲۰۱۱)، هویت تحصیلی (AIS، واز و ایزاکسون، ۲۰۰۸) و تعلل ورزی (APS، سواری، ۱۳۹۰) بود. داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که تعلل ورزی با نیازهای بنیادین روان شناختی ۲۹۵r=-/، امید تحصیلی ۴۷۳/r=-، (۰۱/۰p<)، هویت موفق ۱۵۴r=-/ رابطه منفی و معناداری دارد (۰۵/۰p<). همچنین شایستگی، امید تحصیلی و هویت تحصیلی موفق توانسته است به ترتیب ۷/۱۵، ۳/۲۲ و ۶/۶ درصد از تعلل ورزی تحصیلی را پیش بینی کند. نتایج نشان می دهد که توجه به وضعیت نیازهای بنیادین روان شناختی، امید تحصیلی و هویت تحصیلی دانش آموزان و سنجش آنها، می تواند تعلل ورزی تحصیلی دانش آموزان را کاهش دهد.
عاشور محمد کوچکی، دکتر کاظم شریعت نیا، دکتر جوانشیر اسدی، دکتر ارسطو میرانی،
سال ۱۰، شماره ۱۲ - ( ۱۲-۱۴۰۰ )
چکیده
هدف پژوهش حاضر ارزیابی مدل علی برای خرد بر مبنای پنج عامل بزرگ شخصیت با نقش واسطه ای نیازهای بنیادین روان شناختی در میان دانشجویان بود. طرح پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی و به روش مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان مقاطع کارشناسی و کاشناسی ارشد سال تحصیلی ۱۳۹۹-۱۴۰۰ دانشگاه های استان گلستان بودند. از میان این جامعه نمونه ای متشکل از ۳۵۶ نفر دانشجوی دختر و پسر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. به منظور گرد آوری داده ها از پرسشنامه های ویژگی های شخصیتی نئو (فرم کوتاه)(NEO-PI)(۱۹۹۶)، مقیاس نیازهای بنیادین روان شناختی گاینه(BNGS)(۲۰۰۳) و پرسشنامه سه بعدی خرد آردلت(۳D-WS)(۲۰۰۳)استفاده شد. داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری(SEM) و با نرم افزار لیزرل نسخه (۸,۷۱) مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که در اغلب شاخص های برازش، مدل ساختاری خرد از برازش مناسب و قابل قبولی برخوردار است. مطابق با نتایج پژوهش روان رنجوری با خرد رابطه منفی(۵۸/۰-)، برون گرایی(۴۴/۰)، تجربه پذیری(۳۳/۰)، و ارضای نیازهای بنیادین(۴۹/۰) با خرد رابطه مثبت و معنی دار داشتند (۰۱/۰>P). در مجموع توانستند ۴۱ درصد از واریانس متغیر خرد را پیش بینی و تبیین نمایند. بنا بر این به نظر می رسد که خرد می تواند به عنوان یک ویژگی شخصیتی در نظر گرفته شود.