مجله رویش روا‌ن‌شناسی از دادن گواهی‌های کاغذی معذور است. لطفا تقاضا نکنید. همه گواهی ها در صفحه شخصی کاربران موجود است.

جستجو در مقالات منتشر شده


۱۳ نتیجه برای نیازهای بنیادین

دکتر مسعود غلامعلی لواسانی، فاطمه السادات میرحسینی، زهرا مطهری نسب، سمیه رامش،
سال ۸، شماره ۸ - ( ۸-۱۳۹۸ )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه­ای خودشناسی انسجامی در رابطه بین نیازهای بنیادین روانشناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان نوجوانان انجام شد. جامعه این پژوهش کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوره دوم شهر تهران در سال تحصیلی  ۹۷-۱۳۹۶ بودند. از این بین تعداد ۳۲۹ نفر (۱۵۷ دختر و ۱۶۲ پسر) به شیوه نمونه گیری در دسترس  انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده­ها شامل پرسشنامه نیازهای بنیادین روانشناختی (دسی و رایان، ۲۰۰۰)، خودشناسی انسجامی (قربانی، واتسون و هارگیس، ۲۰۰۸) و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (گارنفسکی و کرایج، ۲۰۰۶) بود.  داده­ها با استفاده از روش آماری همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر داده­ها تحلیل شد. یافته­ها نشان داد که نیازهای بنیادین روانشناختی و خودشناسی انسجامی به ترتیب با راهبردهای سازش یافته تنظیم هیجان، دارای همستگی مثبت و با راهبردهای سازش نایافته تنظیم شناختی هیجان دارای همبستگی منفی هستند. همچنین نقش واسطه­ای خودشناسی انسجامی در رابطه بین نیازهای بنیادین روانشناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان مورد تایید قرار گرفت. از این رو لازم است در زمینه تنظیم هیجانی در نوجوانان، مداخلات روانشناختی به سمت ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی و خود شناسی انسجامی سوق داده شود.
دکتر مسعود غلامعلی لواسانی، فاطمه السادات میرحسینی، اعظم زارع میرک آباد، زهرا مطهری نسب،
سال ۸، شماره ۹ - ( ۹-۱۳۹۸ )
چکیده

عملکرد تحصیلی، به ویژه در سنین نوجوانی که با تغییرات بسیار همراه است، موضوعی حائز اهمیت می­باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش پیش بینی کنندگی نیازهای بنیادین روانشناختی و تنظیم شناختی هیجان در عملکرد تحصیلی دانش آموزان  انجام گرفت. جامعه این پژوهش کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه   دوم استان تهران در سال تحصیلی ۹۷-۱۳۹۶ بودند که تعداد ۳۲۹ نفر (۱۵۷ دختر و ۱۶۲ پسر) به شیوه در دسترس از بین آنها انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده­ها شامل پرسشنامه نیازهای بنیادین روانشناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجانی بود. نتایج پژوهش نشان داد که نیازهای بنیادین روانشناختی با عملکرد تحصیلی همبستگی مثبت دارند. همچنین نتایج حاکی از نقش خودمختاری، تعلق و شایستگی در پیش بینی عملکرد تحصیلی دانش آموزان بود. از این رو لازم است در زمینه عملکرد تحصیلی در نوجوانان، مداخلات روانشناختی را به سمت ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی سوق دهیم
نسرین خدمتی،
سال ۹، شماره ۲ - ( ۲-۱۳۹۹ )
چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی نقش ارضاء نیازهای بنیادین روان‌شناختی و خود شفقت­ورزی در پیش‌بینی قلدری دانش آموزان دبیرستانی بود. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش‌آموزان پسر و دختر دوره متوسطه دوم شهر تهران در سال تحصیلی ۹۸-۱۳۹۷ به تعداد ۲۲۴۴۰۰ نفر بودند. حجم نمونه با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، ۳۸۰ نفر برآورد شد و به روش نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای انتخاب شدند. جهت گرداوری اطلاعات از پرسشنامه‌ی قلدری (پاچین و هیندوجا، ۲۰۱۱)، مقیاس ارضای نیازهای روانی بنیادی (لاگاردیا و همکاران، ۲۰۰۰) و مقیاس خود شفقت­ورزی (نف، ۲۰۰۳) استفاده شد. نتایج با استفاده از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش همزمان تجزیه ‌و تحلیل شد. یافته‌ها نشان داد که خود شفقت­ورزی با قلدری رابطه منفی و معناداری داشت. از بین نیازهای بنیادین روان‌شناختی، ارتباط با دیگران و خودمختاری با قلدری رابطه منفی و معناداری داشت. درحالی­که بین شایستگی و قلدری رابطه معناداری مشاهده نشد. خود شفقت­ورزی، ارتباط با دیگران و خودمختاری به‌طور معناداری قلدری را در دانش آموزان پیش‌بینی نمودند. با توجه به نتایج پژوهش حاضر پیشنهاد می­شود که مداخلات روان­شناختی و آموزشی مبتنی بر ارتقاء خود شفقت­ورزی و ارضاء نیازهای بنیادین روان‌شناختی به‌منظور کاهش قلدری دانش آموزان برگزار شود
سیدجلال حسینی ایرج، دکتر حسین مهدیان، دکتر محمود جاجرمی،
سال ۹، شماره ۶ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر بررسی روابط ساختاری ارضای نیازهای بنیادین روان­شناختی، سازگاری و احساس تعلق به مدرسه در دانش­آموزان دوره متوسطه مشهد بود. نمونه مورد مطالعه شامل ۳۲۰ نفر دانش­آموز دوره متوسطه دوم شهر مشهد بود که به روش نمونه گیری چند ­مرحله­ای انتخاب شدند. برای اندازه­گیری متغیرها از مقیاس ارضای نیازهای بنیادین در روابط (لاگواردیا، رایان، کوچمن و دسی، ۲۰۰۰پرسشنامه سازگاری دانش­آموزان دبیرستانی (سینها و سینگ، ۱۹۹۳) و پرسشنامه احساس تعلق به مدرسه (بری، بتی و وات، ۲۰۰۵) استفاده گردید. داده­ های پژوهش حاضر با استفاده از مدل­سازی معادلات ساختاری مورد تحلیل قرار­گرفتند. نتایج حاصل از تحلیل مسیر نشان دادند اثر مستقیم و معناداری میان ارضای نیازهای بنیادین روان­شناختی در ارتباط با معلمان با سازگاری و احساس تعلق به مدرسه وجود دارد. به طوری که نیازهای بنیادین روان­شناختی و سازگاری، ۶۳ درصد از تغییرات احساس تعلق به مدرسه را تبیین می­کردند. یافته­ ها نشان داد سازگاری دانش­آموزان در رابطه‌ی بین ارضای نیازهای بنیادین روان‌شناختی (در روابط با معلمان، مدیران و دوستان) و احساس تعلق به مدرسه نقش واسطه‌ای داشت. معلمان و مدیران مدارس می­توانند با استفاده از یافته های پژوهش حاضر، مشارکت و سازگاری دانش­آموزان در مدرسه را تقویت کنند.
دکتر فریبا تابع بردبار، دکتر معصومه اسماعیلی، محبوبه کارآمد،
سال ۹، شماره ۱۱ - ( ۱۱-۱۳۹۹ )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر پیش­بینی تحول مثبت نوجوانی بر اساس سطح نیازهای بنیادین روانشناختی و پیوند والدینی بود. پژوهش حاضر با توجه به هدف بنیادی و با توجه به ماهیت موضوع موردنظر، یک مطالعه  توصیفی- همبستگی بود. جامعه موردنظر دانش­آموزان مقطع متوسطه اول شهر بهمن بودند که همه آنها وارد پژوهش شدند (۱۸۲ نفر). ابزارهای جمع­آوری اطلاعات شامل پرسشنامه­ی تحول مثبت نوجوانی گلدوف و همکاران (۲۰۱۴)، مقیاس نیازهای روانشناختی اساسی دسی و رایان (۲۰۰۰) و پرسشنامه­ی پیوند والدینی پارکر (۱۹۷۹) بود. تجزیه‌ و تحلیل داده­ها با استفاده از آزمون­های همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه انجام گرفت. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون نشان داد که نیازهای ­بنیادین ­روانشناختی (خودمختاری، شایستگی و ارتباط) و مراقبت والدینی به صورت مستقیم، و کنترل والدینی به صورت معکوس،  تحول مثبت نوجوانی را پیش­بینی می­کنند. در نتیجه می­توان گفت که تحول مثبت نوجوانی از طریق سطح نیازهای بنیادین روانشناختی و پیوند والدینی قابل پیش­بینی است.
سیدقاسم مصلح، دکتر رحیم بدری گرگری، دکتر شهروز نعمتی،
سال ۹، شماره ۱۲ - ( ۱۲-۱۳۹۹ )
چکیده

این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی آموزش شناختی ارتقاء امید بر ارضای نیازهای بنیادین روان‌شناختی دانش آموزان پسر دارای رفتار قلدرانه دوره دوم متوسطه انجام‌ شده است. پژوهش از نوع نیمه‌تجربی با طرح پیش‌آزمون و پس‌آزمون با گروه کنترل بود. نمونه به‌صورت هدفمند از یک هنرستان فنی و حرفه‌ای شهر ارومیه انتخاب شد و به‌منظور اجرای پژوهش بعد از اجرای پرسش‌نامه قلدر-قربانی (الویوس،۱۹۹۶) تعداد ۳۰ نفر از دانش آموزان که به‌عنوان قلدر طبقه‌بندی‌شده بودند در دو گروه ۱۵ نفری آزمایش و گواه جایگزین شدند. گروه آزمایش به مدت ۸ جلسه (هر هفته یک جلسه ۹۰ دقیقه‌ای) تحت آموزش شناختی امید (برگرفته ازمگیار-موئه،۲۰۰۹) قرار گرفتند ولی گروه گواه هیچ آموزشی دریافت نکرد. ابزار اندازه‌گیری پژوهش شامل پرسشنامه نیازهای بنیادین روان‌شناختی (دسی و ریان،۲۰۰۰) توسط شرکت‌کنندگان در مرحله پیش‌آزمون و پس‌آزمون تکمیل گردید. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که بین مؤلفه‌های شایستگی، خودپیروی و تعلق در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری به نفع گروه آزمایش وجود داشت(۰۱/۰P<)؛ بنابراین آموزش شناختی ارتقاء امید بر بهبود مؤلفه‌های نیازهای بنیادین روان‌شناختی در دانش آموزان پسر دارای رفتار قلدرانه مؤثر بوده است.
نجمه اسکندری، دکتر مجید صدوقی،
سال ۹، شماره ۱۲ - ( ۱۲-۱۳۹۹ )
چکیده

مجموعه گسترده‌ای از پژوهش‌ها بر اهمیت نقش درگیری تحصیلی به‌عنوان یک سازه جدید در یادگیری تأکید کرده‌اند. پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش واسطه­ای انگیزش درونی در رابطه میان نیازهای بنیادین روانشناختی و درگیری تحصیلی انجام گرفت. روش پژوهش از نوع توصیفی با طرح همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه کاشان در سال ۱۳۹۸ بودند که از میان آنان ۳۳۱ نفر بر اساس روش نمونه­گیری تصادفی چندمرحله‌ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه­های درگیری تحصیلی ریو و تسنگ، نیازهای بنیادین روان­شناختی گانیه و انگیزش تحصیلی هارتر بودند. داده­های جمع‌آوری‌شده با روش همبستگی پیرسون و مدلسازی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که بین نیازهای روان­شناختی، درگیری تحصیلی و انگیزش درونی رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (۰۱/۰>p). همچنین نتایج نشان داد که مدل مطرح‌شده از برازش خوبی برخوردار است. نتایج تحلیل مسیر حاکی از این بود که نیازهای بنیادین روان­شناختی بر درگیری تحصیلی تأثیر معناداری دارد و انگیزش درونی این رابطه را میانجی­گری می­کند. بر اساس نتایج پژوهش حاضر، ارضای نیازهای روان­شناختی می‌تواند با تقویت انگیزش درونی منجر به افزایش درگیری تحصیلی در دانشجویان ­شود؛ بنابراین ضروری است اقدامات لازم در جهت برنامه‌ریزی و بازنگری در شیوه‌های آموزشی در راستای بهبود ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی مورد توجه قرار گیرد.
ابابکر بلوچی، دکتر ناصر ناستی زایی،
سال ۹، شماره ۱۲ - ( ۱۲-۱۳۹۹ )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه فرهنگ مدرسه با پیشرفت تحصیلی، نیازهای بنیادین روانشناختی و خودتنظیمی‌ تحصیلی دانش‌آموزان انجام گرفت. روش پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش‌آموزان متوسطه دوم منطقه لاشار (استان سیستان و بلوچستان) بود. ۳۲۳ دانش‌آموز به شیوه نمونه‌گیری تصادفی- طبقه‌ای وارد پژوهش شدند. ابزار جمع‌آوری اطلاعات پرسشنامه‌های فرهنگ مدرسه (الکساندر و ساد، ۱۹۹۷)، نیازهای بنیادین روانشناختی (گاردیا، دسی و رایان، ۲۰۰۰) و خودتنظیمی‌ تحصیلی (بوفارد، بویزورت، ویژوا و لاروچ، ۱۹۹۵) بود. برای سنجش پیشرفت تحصیلی از معدل تحصیلی استفاده شد. داده‌ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها نشان داد فرهنگ مدرسه با پیشرفت تحصیلی (۵۵۸/۰r=)، ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی (۶۹۹/۰r=) و خودتنظیمی تحصیلی (۵۸۱/۰r=) رابطه مثبت و معناداری دارد (۰۰۱/۰p<). همچنین فرهنگ مدرسه توانسته است به ترتیب ۸/۳۱، ۵/۵۰ و ۷/۳۴ درصد از واریانس پیشرفت تحصیلی، ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی و خودتنظیمی تحصیلی را پیش بینی کند. با توجه به نتایج، میتوان از طریق بهبود روابط بین دانش‌آموزان با معلمان و همسالان، بیان انتظارات آموزشی و طراحی فرصت‌های مناسب آموزشی، می توان به ارضای نیازهای بنیادین روانشناختی و تقویت راهبردهای خودتنظیمی تحصیلی در دانش آموزان کمک کرد.دانش‌آموزان را فراهم کنند.
یلدا شعبانی، بهشته نیوشا،
سال ۱۰، شماره ۴ - ( ۴-۱۴۰۰ )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف پیش­بینی قلدری شغلی از طریق تعارضات کار-خانواده و نیازهای بنیادین روانشناختی در پرستاران و بهیاران صورت گرفت. روش پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل تمامی پرستاران و بهیاران شاغل در شهرستان زرندیه بودند که از میان آنها تعداد ۱۳۲ نفر به روش نمونه­گیری در دسترس وارد پژوهش شدند. ابزار گردآوری داده­ها شامل پرسشنامه­های اعمال منفی- تجدید نظر شدۀ (اینارسن و همکاران، ۲۰۰۹)، نیازهای بنیادین روانشناختی (گاردیا و همکاران، ۲۰۰۰) و تعارض کار- خانواده (کارلسون و همکاران، ۲۰۰۰) بود. داده­ها با تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. براساس یافته­ها بین قلدری شغلی با تعارض کار- خانواده و تعارض خانواده کار رابطه مثبت معنی­دار و با نیازهای بنیادی روان­شناختی (و مولفه­های آن) رابطه منفی معنی­دار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که ۳۳ درصد از تغییرات قلدری شغلی، توسط نیازهای بنیادی روان­شناختی، ۱/۴۴ درصد توسط تعارضات کار خانواده و ۲/۴۷ درصد توسط تعارضات خانواده- کار قابل تبیین است.  براساس نتایج حاضر می­توان گفت که تعارضات کار-خانواده و نیازهای بنیادین روانشناختی از عوامل تأثیرگذار بر قلدری پرستاران و بهیاران است. لذا تدارک برنامه­هایی از سوی مسئولان مربوطه به منظور انجام مداخلات روانشناختی در راستای  بهبود این عوامل می­تواند زمینه­ساز کاهش قلدری در محیط­های مراقبت پزشکی گردد.
فرشته جعفری رزجی، سمانه آروین، فرزاد نیک روی، سارا غفاریان،
سال ۱۰، شماره ۷ - ( ۷-۱۴۰۰ )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش ارضای نیازهای بنیادین روان­شناختی، دشواری در تنظیم هیجان و احساس تنهایی در پیش­بینی ترس از صمیمیت در زنان کارگر جنسی بود. این پژوهش به لحاظ روش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان مراجعه­کننده به مراکز گذری کاهش آسیب (DIC) شهر تهران در شش ماه دوم سال ۱۳۹۹ بودند که از میان آنها به روش نمونه­گیری در دسترس تعداد ۵۰ نفر وارد پژوهش شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه ترس از صمیمیت (دسکانتر و تلن، ۱۹۹۱)، مقیاس ارضای نیازهای بنیادین روان­شناختی (لاگاردیا و همکاران، ۲۰۰۰)، پرسشنامه دشواری در تنظیم هیجان (گریتز و روئمر،  ۲۰۰۴) و فرم کوتاه شده مقیاس احساس تنهایی اجتماعی-عاطفی بزرگسالان (دی­توماسو و همکاران، ۲۰۰۴) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده­ها از همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی همزمان استفاده شد. یافته­ها نشان داد احساس تنهایی و دشواری در تنظیم هیجان با ترس از صمیمیت رابطه مثبت و معنادار و ارضای نیازهای بنیادین روان­شناختی با ترس از صمیمیت رابطه منفی و معنادار داشتند (۰۱/۰P<). همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که ارضای نیازهای بنیادین روان­شناختی، دشواری در تنظیم هیجان و احساس تنهایی توانستند ۷۶/۰ ترس از صمیمیت را در زنان کارگر جنسی پیش­بینی کنند (۰۵/۰ P<). با توجه به اینکه ترس از صمیمیت در زنان کارگر جنسی از عدم ارضای نیازهای بنیادین روان­شناختی، دشواری در تنظیم هیجان و احساس تنهایی تاثیر می­پذیرد، برگزاری کارگاه­های آموزشی مبتنی بر این مفاهیم در این دسته از زنان ضروری به نظر می­رسد.
احسانه احمدی گلسفیدی، دکتر جوانشیر اسدی، دکتر افسانه خواجوند خوشلی، دکتر حسن عبدالله زاده،
سال ۱۰، شماره ۸ - ( ۸-۱۴۰۰ )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف ارزیابی مدل نگرانی تصویر بدنی دختران بر اساس وسواس فکری - عملی، کمال­گرایی و نگرش به خوردن با میانجی­گری نیازهای بنیادین روانشناختی صورت پذیرفت. این پژوهش از نوع همبستگی با تکیه بر مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه پژوهش کلیه دختران دانشجوی وروی ۱۳۹۸-۱۳۹۹در دانشگاه­های آزاد استان گلستان بودند. ۵۰۰ دانشجو از طریق نمونه­گیری خوشه­ای برای گروه نمونه انتخاب شدند. داده­های پژوهش از طریق پرسشنامه­های نگرانی تصویر بدنی (BICI) لیتلتون و همکاران (۲۰۰۵)، کمال­گرایی اهواز (۱۳۷۸)، وسواس فکری عملی (OCI-R) فوآ (۲۰۰۲)، نگرش به خوردن (Eat-۲۶) گارنر و گارفینکل (۱۹۷۹) و نیازهای بنیادین روانشناختی دسی و رایان (۲۰۰۰) جمع آوری شد. جهت بررسی مدل نظری پژوهش، متغیرهای اصلی وارد نرم­افزار لیزرل (Lisrel۸,۷۱) شده و از طریق این نرم­افزار تحلیل مدل معادلات ساختاری صورت گرفته­است. وسواس جبری و کمالگرایی رابطه مثبت و معنادار و نگرش به خوردن رابطه مثبت بدون معناداری اماری با نگرانی تصویر بدنی دارند و نیازهای بنیادین روانشناختی در نقش میانجی ضعیف عمل کرده است. متغیرهای پژوهش تا ۳۶درصد از نگرانی تصویر بدنی را پیش­بینی می­کنند (p>۰,۰۱). طبق نتایج مدل پیشنهادی پژوهش از برازش مناسب برخوردار است.
صابر نبئی، دکتر افشین صلاحیان، دکتر حسن غریبی،
سال ۱۰، شماره ۹ - ( ۹-۱۴۰۰ )
چکیده

این تحقیق با هدف بررسی رابطه نیازهای بنیادین روانشناختی (خودمختاری، شایستگی، ارتباط)، امید تحصیلی و هویت تحصیلی با تعلل ورزی تحصیلی در دانش آموزان پسر پایه دهم متوسطه رشته های نظری  انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان متوسطه پسر پایه دهم سقز  بود. ۱۹۷ دانش آموز به شیوه نمونه گیری خوشه ای- چند مرحله ای وارد پژوهش شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه های نیازهای روانی بنیادین (BNSQ، دسی و ریان، ۲۰۰۰)، امید تحصیلی (AHS، سامانی و سهرابی، ۲۰۱۱)، هویت تحصیلی (AIS، واز و ایزاکسون، ۲۰۰۸) و تعلل ورزی (APS، سواری، ۱۳۹۰) بود. داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که تعلل ورزی با نیازهای بنیادین روان شناختی ۲۹۵r=-/، امید تحصیلی ۴۷۳/r=-، (۰۱/۰p<)، هویت موفق ۱۵۴r=-/ رابطه منفی و معناداری دارد (۰۵/۰p<). همچنین شایستگی، امید تحصیلی و هویت تحصیلی موفق توانسته است به ترتیب ۷/۱۵، ۳/۲۲ و ۶/۶ درصد از تعلل ورزی تحصیلی را پیش بینی کند. نتایج نشان می دهد که توجه به وضعیت نیازهای بنیادین روان شناختی، امید تحصیلی و هویت تحصیلی دانش آموزان و سنجش آنها، می تواند تعلل ورزی تحصیلی دانش آموزان را کاهش دهد.
عاشور محمد کوچکی، دکتر کاظم شریعت نیا، دکتر جوانشیر اسدی، دکتر ارسطو میرانی،
سال ۱۰، شماره ۱۲ - ( ۱۲-۱۴۰۰ )
چکیده

هدف پژوهش حاضر ارزیابی مدل علی برای خرد بر مبنای پنج عامل بزرگ شخصیت با نقش واسطه ای نیازهای بنیادین روان شناختی در میان دانشجویان بود. طرح پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی و به روش مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان مقاطع کارشناسی و کاشناسی ارشد سال تحصیلی ۱۳۹۹-۱۴۰۰ دانشگاه های استان گلستان بودند. از میان این جامعه نمونه ای متشکل از ۳۵۶ نفر دانشجوی دختر و پسر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. به منظور گرد آوری داده ها از پرسشنامه های  ویژگی های شخصیتی نئو (فرم کوتاه)(NEO-PI)(۱۹۹۶)، مقیاس نیازهای بنیادین روان شناختی گاینه(BNGS)(۲۰۰۳) و پرسشنامه سه بعدی خرد آردلت(۳D-WS)(۲۰۰۳)استفاده شد. داده ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری(SEM) و با نرم افزار لیزرل نسخه (۸,۷۱) مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که در اغلب شاخص های برازش، مدل ساختاری خرد از برازش مناسب و قابل قبولی برخوردار است. مطابق با نتایج پژوهش روان رنجوری با خرد رابطه منفی(۵۸/۰-)، برون گرایی(۴۴/۰)، تجربه پذیری(۳۳/۰)، و ارضای نیازهای بنیادین(۴۹/۰) با خرد رابطه مثبت و معنی دار داشتند (۰۱/۰>P). در مجموع توانستند ۴۱ درصد از واریانس متغیر خرد را پیش بینی و تبیین نمایند. بنا بر این به نظر می رسد که خرد می تواند به عنوان یک ویژگی شخصیتی در نظر گرفته شود.

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به نشریه علمی رویش روان شناسی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Rooyesh-e-Ravanshenasi Journal(RRJ)

Designed & Developed by : Yektaweb