سال 10، شماره 1 - ( فروردین 1400 / شمارپیاپی 58 1400 )                   سال 10 شماره 1 صفحات 86-75 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


1- استادیار، گروه روانشناسی، دانشگاه بین المللی امام رضا، مشهد، ایران.
2- استاد، گروه روانشناسی، دانشگاه اصفهان اصفهان، ایران. ، h.neshat@edu.ui.ac.ir
3- دانشیار، گروه روانشناسی، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران.
4- استاد، گروه روانشناسی، دانشگاه ملی سنگاپور، مالزی.
چکیده:   (1729 مشاهده)
یکپارچه سازی نظری و تکنیکی می توان افزایش داد.  هدف این پژوهش تدوین مدل درمانی یکپارچه نگر و مقایسه آن با رواندرمانی مثبت و درمان شناختی رفتاری در درمان افسردگی می باشد. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی است. جامعه آماری شامل کلیه ی افراد مبتلا به افسردگی اساسی در شهر مشهد بود. صد و چهل و پنج فرد مبتلا به افسردگی اساسی به صورت داوطلبانه در پژوهش حاضر شرکت کردند. شرکت کنندگان در سه گروه رواندرمانی مثبت یکپارچه، رواندرمانی مثبت، و رواندرمانی شناختی رفتاری و گروه گواه  قرار گرفتند و پرسشنامه جمعیت شناختی، مقیاس نگرشهای ناکارآمد (بک و وایسمن، 1978)، و سیاهه افسردگی بک (بک، استیر و براون، 1996)، و مقیاس هیجان های اساسی (پاور، 2006) را تکمیل کردند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تفاوت معناداری در اثربخشی سه گروه مداخله در پس آزمون وجود نداشت اما هر سه گروه مداخله از گروه گواه اثربخشی بیشتری داشتند (001/0>p). در پیگیری شش ماهه رواندرمانی مثبت یکپارچه نگر نسبت به سایر روشهای درمانی در کاهش عود مجدد اثربخشی بیشتری داشت (001/0>p). نتایج این پژوهش نشان دادند که کاربست بالینی برخی توانمندیهای شخصیت موجب بهبود اثربخشی درمان در عود مجدد افسردگی می شود.
متن کامل [PDF 494 kb]   (934 دریافت)    
نوع مقاله: كاربردي | موضوع مقاله: روانشناسی بالینی
دریافت: 1399/8/12 | ویرایش نهایی: 1400/1/28 | پذیرش: 1399/9/2 | انتشار الکترونیک: 1400/1/10

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.