مجله رویش روانشناسی از دادن گواهیهای کاغذی معذور است. لطفا تقاضا نکنید. همه گواهی ها در صفحه شخصی کاربران موجود است.
جستجو در مقالات منتشر شده
۱۱ نتیجه برای اسمعیلی
دکتر معصومه اسمعیلی، دکتر رزگار محمدی،
سال ۷، شماره ۸ - ( پاییز / آبان ماه ۹۷ / ۱۳۹۷ )
چکیده
مقدمه : هدف از این پژوهش جستجوی معانی ، ریشه ها و تبار، واژه های جان و روان در فرهنگ و ادبیات ایرانی است و از آن طریق به اثبات رساندن این فرض است که کاربرد واژه روان برای شناسایی و درمان بدونه توجه به بسترو زمینه بومی بوده است و به نظر می رسد واژه جان معادل مناسب تری است.
روش : به وسیله تحلیل تبار واژه ها ، پژوهش در صدد نشان دادن کاربرد خطای واژه روان است. به این منظور کتاب مثنوی معنوی به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شد که ابیات مرتبط با واژه جان و روان در شش دفتر آن جستجو شد و همچنین از فرهنگ های لغات نیز به این منظور استفاده شده است. در نهایت به مقایسه و تحلیل معانی و کاربرد این واژه ها پرداخته شده است.
یافته ها : نتیجه پژوهش نشان دادکه واژه روان معادلی مجرد و لاهوتی برابر روح درادبیات فارسی است. چون روح ناشناخته و دانش آن در نزد خداونداست در مقایسه با جان که دستگاه شناسای و نفس ناطقه است و با تن پیوستگی دارد، واژه مناسب تری برای شناسایی و درمانگری است وکاربرد واژه روان بدونه توجه به این معانی و بستر بومی بوده است.
نتیجه گیری : از طریق تحلیل تبار مشخص شد که کاربرد واژه روان بدونه توجه به بستر فرهنگی و بومی بوده است وکاربرد آن فقط به خاطر استعمال فراوان آن بوده است و واژه جان در مقایسه با آن معادل مناسب تری است.
دکتر محسن حجت خواه، دلنیا شیخ اسمعیلی، فرامرز مروتی، پیمان حاتمیان،
سال ۷، شماره ۱۲ - ( زمستان۹۷/ اسفند ماه/ شماره پیاپی ۳۳ ۱۳۹۷ )
چکیده
آلکسیتیمیا یک سازه شخصیتی است که بهعنوان عامل خطری برای طیفی از اختلالات روانپزشکی، سوماتوفورم و اختلالات پزشکی شناختهشده است. این مطالعه باهدف مقایسه آلکسیتایمیا در بیماران (قلبی، کلیوی) و افراد سالم (پرستاران، دانشجویان) انجام شد. این پژوهش مقطعی مقایسهای بر روی نمونهای به حجم ۸۷۸ نفر از چهار زیرگروه از پرستاران، دانشجویان، بیماران قلبی و بیماران نارسایی کلیه در شهر کرمانشاه به انجام رسید. ابزار بکار گرفتهشده در این پژوهش، پرسشنامه ۲۰ سؤالی تورنتو بود. برای تحلیل دادهها از نرمافزار آماری SPSS-۲۱ و آزمونهای آماری تحلیل واریانس چندمتغیره برای سطوح الکسی تیمیا و برای مقایسه نمره کل آلکسی تیمیا از آزمون تحلیل واریانس یک راهه و پیگیری شفه استفاده شد. از مجموع پاسخگویان، ۴۲۸ نفر (۷/۴۸%) زن بودند و میانگین سنی کل نمونه ۲۳/۱۷±۹۹/۳۹ بود. تحلیل دادهها نشان داد که در هر سه خرده مقیاس آلکسیتیمیا بین چهار گروه تفاوت معناداری وجود داشت (۰۸/۱۱۱=F- ۰۰۱/۰>P). میانگین نمره آلکسیتیمیا در پرستاران از دانشجویان بیشتر و در بیماران قلبی از دانشجویان و پرستاران بیشتر بود. اما بین بیماران قلبی و بیماران کلیوی در میزان آلکسیتیمیا تفاوت معناداری دیده نشد (p>۰,۰۵). نتایج پژوهش حاضر بیانگر بالا بودن سطح آلکسیتیمیا در گروه بیماران در مقایسه با افراد سالم بود. بهطور ویژه بالابودن سطح آلکسیتیمیا در بیماران قلبی عروقی، لزوم توجه به این متغیر در این دسته از بیماران را خاطرنشان میسازد.
ابراهیم جهاندار، عبدالباسط محمودپور، دکتر معصومه اسمعیلی،
سال ۱۰، شماره ۲ - ( اردیبهشت۱۴۰۰/ شماره پیاپی ۵۹ ۱۴۰۰ )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی تغییرات هویت همسری مادران پس از تولد اولین فرزند از دیدگاه همسرشان بود. برای دستیابی به این هدف از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی استفاده شد. جامعه موردپژوهش، پدران ساکن شهر تهران بود که از تولد اولین فرزندشان حداقل یک سال و حداکثر هفت سال گذشته باشد. نمونهگیری به روش هدفمند انجام شد و ۱۲ نفر شامل بهعنوان نمونه انتخاب شدند. جمعآوری اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته محققساخته و تحلیل دادهها با بهرهگیری از روش تحلیل مضمون صورت پذیرفت. درنهایت یافتههای پژوهش در قالب ۱۳ مضمون فرعی و ۳ مضمون اصلی به دست آمد. مضامین مستخرج عبارتاند از: تغییرات نقشی (کاهش حمایت عاطفی، افزایش حمایت عاطفی، کاهش حمایت ابزاری، افزایش حمایت ابزاری و کاهش حمایت اطلاعاتی)، تغییرات قواعدی (محوریت فرزند، ارتباط با خانوادههای اصلی و دوستان، گسترش انتظارات از همسر و افزایش توجه به خانواده) و تغییرات درونی (رشد شخصی، ویژگیهای رفتاری و شخصیتی، تنشهای درونی و نگرش و جهانبینی). نتایج بهدستآمده نشان داد گروهی از مشارکتکنندگان تغییر هویت همسری بانوانشان را بعد از تولد فرزند، مثبت و گروهی دیگر این تغییرات را منفی تلقی میکنند. به نظر میرسد کیفیت روابط زناشویی قبل از ورود فرزند، حمایتهای خانواده اصلی و مشارکت مرد در مسئولیتهای والدینی و امور منزل، از عوامل تأثیرگذار بر شکلگیری هویت منسجم مادران در گذار به مرحله والدینی است.
مهرزاد محسنی، معصومه اسمعیلی، سمیه کاظمیان،
سال ۱۰، شماره ۳ - ( خرداد۱۴۰۰/ پیاپی ۶۰ ۱۴۰۰ )
چکیده
این پژوهش با هدف شناسایی مولفه های گفتمان امید در نوجوانانی با هویت موفق پس از عبور از بحران نوجوانی انجام شده است. روش پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی بوده است. جامعه آماری شامل نوجوانان در دسترسی بوده که مایل به شرکت در این تحقیق بوده اند، نمونه گیری به صورت هدفمند صورت گرفته و نمونه افرادی بوده اند که ملاک ورود را داشتند. ابزار گردآوری داده ها شامل؛ نسخه دوم پرسشنامه عینی گسترش یافته منزلت هویت من (بنیون و آدامز ۱۹۸۶)، و همچنین مصاحبه عمیق بوده است، جمع آوری داده ها تا حصول اشباع داده ها ادامه یافت، در پایان تعداد شرکت کنندگان در پژوهش به ۱۲ نفر رسید و تجزیه تحلیل داده ها طی سه مرحله کد گذاری شد، که بر اساس آن مولفه های گفتمان امید شامل دو مولفه؛ شناسایی و شکوفایی هدف و همچنین پنج زیر مولفه شامل؛ پویایی، جهت دهی، توانمندی راهبرد، توانمندی عمل و نیک بینی بوده است. نتیجه حاصل از این پژوهش نشان می دهد که گفتمان امید، مقدمه یا زمینه ساز هویت موفق است، چرا که نوجوانان با تجربه فضای گفتمانی امید، کاوشی پویا را آغاز می کنند و با تعهد نسبت به آن کاوش شکوفایی هدف را به عمل می رسانند.
دکتر اسماعیل سلیمانی، آیسان اسمعیلی،
سال ۱۰، شماره ۵ - ( مرداد۱۴۰۰/ شماره پیاپی ۶۲ ۱۴۰۰ )
چکیده
سندرم روده تحریکپذیر اختلال عملکردی دستگاه گوارش است که با درد شکمی، یبوست، اسهال یا ترکیبی از علایم همراه است. هدف این مطالعه بررسی اثربخشی هیپنوتیزمدرمانی شناختی- رفتاری بر شدت علایم بیماران مبتلا به سندرم روده تحریکپذیر بود. روش پژوهش مطالعه حاضر نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه بیماران مبتلا به سندرم روده تحریکپذیر مراجعهکننده به متخصصین گوارش شهر ارومیه، در بازهی زمانی اردیبهشت تا خرداد ماه ۱۳۹۸ بود. از بین آنها ۳۰ بیمار به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه ۱۵ نفر) قرار گرفتند. پرسشنامه شدت و فراوانی علایم روده (صولتی دهکردی و همکاران، ۱۳۹۰) در پیشآزمون و پس آزمون اجرا شد. گروه آزمایش طی ۸ جلسه ۶۰ دقیقهای به صورت هفتگی تحت هیپنوتیزمدرمانی شناختی- رفتاری قرار گرفتند، ولی گروه کنترل هیچ گونه مداخلهای دریافت نکردند. دادههای جمعآوریشده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که میانگین نمرات علایم سندرم روده تحریکپذیر در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پسآزمون کاهش معناداری یافت (۵۸/۴۷۷F= , ۰۰۱/۰ ≤P ). بر اساس نتایج مطالعه حاضر میتوان نتیجهگیری نمود که هیپنوتیزمدرمانی شناختی- رفتاری میتواند در بهبود بیماران مبتلا به سندرم روده تحریکپذیر موثر باشد.
مجتبی خضری، عبدالباسط محمودپور، محبوبه وحدانی، دکتر معصومه اسمعیلی،
سال ۱۰، شماره ۷ - ( مهر۱۴۰۰/ شماره پیاپی ۶۴ ۱۴۰۰ )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف مطالعه پدیدارشناسی شیوههای مدیریت تعارضات والد فرزند در دوران شیوع ویروس کرونا انجام شد. روش این تحقیق کیفی بوده و با استفاده از طرح پدیدارشناسی به توصیف عمیق موضوع پرداخته است شرکتکنندگان در این پژوهش ۱۲ نفر از والدین دانش آموزان مقطع ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی ۱۳۹۹-۱۴۰۰ بودند که به شیوه در دسترس انتخاب شدند. دادهها در طول مصاحبههای نیمه ساختاریافته جمعآوری و با استفاده از روش کلایزی تحلیل شدند. درنهایت پس از تحلیل دادهها، ۴ مقوله اصلی در حوزههای بهداشتی، تحصیلی، مالی و روابط بین فردی و ۱۱ مقوله فرعی به دست آمد. میتوان نتیجه گرفت این پژوهش درک تازهای از رابطه والد فرزند در شرایط فعلی ارائه داده است. بدینصورت که ایجاد محیط رابطه مدار در خانواده و تأمین نیازهای رشدی فرزند و حمایت و مراقبت از او در کنار متعهد کردن او به مسئولیتهایش میتواند به افزایش کیفیت رابطه والدین و فرزندانشان کمک کند و منجر به ایجاد جوی امن و آرام در کانون خانواده حتی در دوران همهگیری بیماری کرونا و ترس جهانی از آن شود.
حدیثه الهامی، دکتر معصومه اسمعیلی، دکتر ابراهیم نعیمی،
سال ۱۰، شماره ۷ - ( مهر۱۴۰۰/ شماره پیاپی ۶۴ ۱۴۰۰ )
چکیده
هدف پژوهش حاضر، بررسی نحوه انتقال مؤلفههای اخلاقی از والدین به فرزندان نوجوان در فرایند تربیت اخلاقمحور بود. این مطالعه به روش کیفی و با استفاده از رویکرد پدیدارشناسی انجام شد. بدین منظور ۱۵ نفر از والدین دارای فرزندان نوجوان ۱۳-۱۷ ساله به روش نمونهگیری هدفمند، انتخاب شدند. تجارب والدین در انتقال مؤلفههای اخلاقی به فرزندان از طریق مصاحبه نیمهساختاریافته مورد بررسی قرار گرفت. دادهها جمعآوری، ثبت و سپس کدگذاری شد و در قالب مقولههای اصلی طبقهبندی گردید. تحلیل تجارب شرکتکنندگان منجر به شناسایی ۱۰۳ گزاره اولیه، ۳۳ مضمون فرعی و ۸ مضمون اصلی شد. مضامین اصلی عبارت بودند از راهبردهای پرورش شناخت و استدلال اخلاقی، راهبردهای پرورش گرایش و بازدارندگی عاطفی اخلاقی، راهبردهای پرورش اراده اخلاقی، بسترسازی محیطی اخلاقی، مؤلفههای انضباطی در تربیت اخلاقمحور، مؤلفههای ارتباطی در تربیت اخلاقمحور، روشهای فعال ایجاد عملکرد اخلاقی، روشهای القایی ایجاد عملکرد اخلاقی. راهبردهای پرورش شناخت و استدلال اخلاقی، راهبردهای پرورش گرایش و بازدارندگی عاطفی اخلاقی و راهبردهای پرورش اراده اخلاقی اولین عامل زمینهساز و بسترسازی محیطی اخلاقی به عنوان دومین عامل زمینهساز در تربیت اخلاقمحور مشخص شدند. والدین از روشهای القایی و فعال برای انتقال مؤلفههای اخلاقی در تربیت اخلاقمحور استفاده میکنند که این راهبردها و روشها زمانی مؤثرتر واقع میشوند که والدین سبک فرزندپروری مسئولانه را در پیش گیرند.
فاطمه قربانی، عبدالباسط محمودپور، دکتر معصومه اسمعیلی،
سال ۱۱، شماره ۱ - ( فروردین ۱۴۰۱/ شماره پیاپی ۷۰ ۱۴۰۱ )
چکیده
پژوهش حاضر با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی و با هدف بررسی تغییرات هویتی مادران در مواجهه با آشیانه خالی انجام شد. جامعهی مورد پژوهش مادران ساکن شهر تهران با دامنهی سنی ۴۵ تا ۶۵ سال بودند که حداقل یک سال و حداکثر ۵ سال از ترک آخرین فرزندشان از منزل گذشته باشد. نمونهگیری بهصورت هدفمند تا اشباع اطلاعاتی دادهها ادامه یافت و در نهایت ۱۱ نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمعآوری اطلاعات از مصاحبه نیمهساختاریافته استفاده شد و تحلیل دادهها با روش تحلیل مضمون صورت گرفت. یافتههای حاصل از پژوهش شامل ۳ مضمون اصلی و ۲۰ مضمون فرعی است. مضامین به دست آمده عبارتاند از: مسائل مربوط به فرزندان (تغییر فضای خانه، نگرانی برای آینده فرزندان، استقلال فرزندان)، پیامدهای منفی در زندگی مادران (حس پیری، تنهایی، حس خلأ، دلتنگی، سردرگمی، بیهویتی، بیحوصلگی و افسردگی، از دست رفتن استقلال)، پیامدهای مثبت در زندگی مادران (افزایش خودمراقبتی، افزایش حمایت همسر و حس نزدیکی، خودسازی، افزایش روابط اجتماعی، افزایش اوقات فراغت و تفریح، پیشرفت شخصی، مثبتنگری، بهبود رابطه جنسی، کم شدن مسئولیت در قبال فرزندان). نتایج نشان داد که تعداد بیشتری از شرکتکنندگان رفتن فرزندان از منزل را رویدادی مثبت در نظر گرفتند و حمایتهای همسر بعد از رفتن فرزندان عامل مهم و تأثیرگذار در عملکرد مثبت مادران در دوران آشیانه خالی است.
دکتر معصومه اسمعیلی، جیران طاهری چمعالی، فاطمه قاسمی نیائی، مجتبی حقانی زمیدانی،
سال ۱۱، شماره ۴ - ( تیر ۱۴۰۱/ پیاپی ۷۳ ۱۴۰۱ )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی راهبردهای اثربخش نوجوانان در برخورد با سوگ ناشی از طلاق والدین صورت گرفت. این تحقیق مبتنی بر رویکرد کیفی بوده و با استفاده از طرح پدیدارشناسی به توصیف عمیق موضوع پرداخته است. شرکت کنندگان در این پژوهش ۱۲ نفر از دانش آموزان نوجوان بازهی سنی ۱۸-۱۴ در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ متعلق به استانهای تهران، اصفهان و لرستان بودند که به شیوه گلوله برفی انتخاب شدند و نمونهگیری مبتنی بر اصل اشباع انجام شد. دادهها در طول مصاحبههای نیمه ساختاریافته جمع آوری و با استفاده از روش کلایزی تحلیل شدند. در نهایت پس از تحلیل دادهها، ۵ مقوله اصلی تحت عنوان پدیده مرکزی سوگ، عوامل علی در سازگاری، پیامدهای سوگ، عوامل میانجیگر سازگارانه و راهبردهای موثر در سازگاری و ۱۴ مقوله فرعی نتیجه شد که در متن پژوهش به تفضیل به هر یک پرداخته شده است.
مجتبی حقانی زمیدانی، زهره صالح بیگی، دکتر سمانه خزاعی، دکتر معصومه اسمعیلی،
سال ۱۱، شماره ۶ - ( شهریور ۱۴۰۱/ پیاپی ۷۵ ۱۴۰۱ )
چکیده
همهگیری COVID-۱۹ ارائه خدمات بهداشتی در سراسر جهان را با چالشهای جدی مواجه نموده و تغییرات زیادی را در دستورالعملهای مراقبت باداری و زایمان زنان ایجاد کرده است. هدف پژوهش، بررسی تجارب زیسته زنان از فرزندآوری در همهگیری کووید ۱۹ بود. پژوهش حاضر از نوع کیفی و با استفاده از پدیدارشناختی توصیفی انجام شد. مشارکتکنندگان این پژوهش شامل ۱۱ نفر از زنانی بودند که در دوره شیوع ویروس کرونا، تجربه بارداری و زایمان داشتند. انتخاب مشارکتکنندگان با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند ملاکی و بر اساس معیارهای ورود و خروج از استانهای تهران، گیلان و لرستان در سهماهه پاییز ۱۴۰۰ صورت گرفت و تا زمان اشباع اطلاعات ادامه یافت. گردآوری دادهها، با استفاده از مصاحبه نیمهساختاریافته و عمیق انجام شد و پس از ضبط هر مصاحبه، محتوای استخراج شده به صورت واژه به واژه نوشته شد. کدگذاری دادهها، همزمان با جمعآوری دادهها ادامه یافت. تحلیل دادهها با استفاده از روش کُلایزی (هفت مرحله) انجام شد. مجموعا از تعداد ۱۱ مصاحبه، ۳۵۸ کد اولیه، ۴۳ مفهوم، ۹ مضمون فرعی و ۲ مضمون اصلی به دست آمد. نتایج این مطالعه نشان میدهد که همهگیری ویروس کرونا، پتانسیل قابلتوجهی برای ایجاد اضطراب، ترس و پریشانی روانشناختی داشته و این گروه از زنان در انطباق با این شرایط با دشواریهای زیادی روبرو بودند.
نازیلا اقبال، دکتر معصومه اسمعیلی،
سال ۱۲، شماره ۳ - ( خرداد ۱۴۰۲/ پیاپی ۸۴ ۱۴۰۲ )
چکیده
هدف پژوهش حاضر، شناسایی ابعاد تجربۀ رفتارهای همدلانه در ایام دنیاگیری کووید-۱۹ بود. این مطالعه با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی در مهر و آبان سال ۱۴۰۰ انجام شد. جامعۀ مورد پژوهش شامل شهروندان ۲۰ تا ۷۰ سالۀ ساکن تهران بود. نمونۀ پژوهش را ۱۷ نفر (۸ خانم و ۹ آقا) از این جامعه تشکیل میدادند که انتخابشان به روش نمونهگیری دردسترس از نوع نمونهگیری داوطلبانه و با در نظر گرفتن اصل اشباع بود. جهت جمعآوری دادهها از مصاحبههای نیمهساختاریافته استفاده گردید و تجزیهوتحلیل دادهها بهشیوۀ تحلیل کلایزی انجام پذیرفت. یافتههای بهدستآمده از مطالعه به شکلگیری دو مضمون فراگیر «نقش احساس همدلی در انجام رفتارهای پیشگیرانه، مقابلهای و حمایتی» و «پیامدهای جانبی همدلی» انجامید. مضمون فراگیر اول خود شامل هفت مضمون سازماندهنده و مضمون فراگیر دوم شامل دو مضمون سازماندهنده بود. به نظر میرسد که افراد در دوران کرونا همدلی را در قالب نقشهای حمایتی و مراقبتی همچون حمایت روحی، معنوی، مالی و اجتماعی از دیگران با هدف حفظ سلامتی خود، بستگان و جامعه تجربه کردهاند. هرچند که همدلی از نگاه آنان دارای برخی پیامدهای مثبت و منفی نیز بوده است. به نظر میرسد که همدلی بهعنوان احساسی انساندوستانه در شرایط بحرانی همچون همهگیریها میتواند کارکردهای موثری داشته باشد و بروز و تسری آن در این مواقع احتمالا عامل یاریگری در انجام رفتارهای مناسب و کنترل شرایط باشد. پیشنهاد میشود در پژوهشهای آتی، ابعاد تجربـۀ همدلی در دوران شیوع کرونا در میان ساکنان روستاها و سایر شهرها مورد مطالعه قرار گیرد.