۱۴ نتیجه برای نجفی
دکتر علی خالق خواه، حبیبه نجفی،
سال ۷، شماره ۱۲ - ( زمستان۹۷/ اسفند ماه/ شماره پیاپی ۳۳ ۱۳۹۷ )
چکیده
محققانی که در زمینه های مختلف آموزشی کار می کنند متوجه می شوند که افکار و اعتقادات دانشجویان نقش مهمی در فرآیند یادگیری بازی می کنند. خودکارآمدی به عنوان یک عنصر کلیدی از نظریه شناختی اجتماعی به نظر می رسد که متغییر مهمی باشد! چرا که، انگیزه و یادگیری دانشجویان را تحت تأثیر قرار می دهد. این تحقیق با بررسی ادبیات تجربی به نقش خودکارآمدی دانشجویان در آموزش پرداخته است. این تحقیق بر روی این سؤال متمرکز شده است : عواملی که خودکارآمدی دانشجویان را در آموزش عالی تحت تأثیر قرار می دهند، کدامند؟ برای این منظور به روش آنلاین، تعداد ۳۲ مقاله از مطالعات خارجی که مطابق با معیارهای تحقیق بود، انتخاب گردید و با دادن ویژگی های مشخص به هر مطالعه، کد گذاری شده اند. روش تحقیق به صورت روایتی و کیفی و استخراج از نتاج یافته ها می باشد. نتایج تحقیق نشان داد که برنامه های آموزشی امکان افزایش خودکارآمدی دانشجویان را دارند و اساسا ثابت شد که برنامه های آموزشی مبتنی بر نظریه شناختی اجتماعی در این مورد موفق تر می باشند. به نظر می رسد که عوامل متعددی، خودکارآمدی دانشجویان را تحت تأثیر قرار می دهند و مدارک قوی ارائه شده از منابع اصلی خودکارآمدی، جهت گیری اصلی را برای تحقیقات آینده نشان می دهد.
سعید خدابنده لو، دکتر اسحق رحیمیان بوگر، دکتر محمود نجفی،
سال ۸، شماره ۳ - ( شماره پیاپی ۳۶ / خرداد ۱۳۹۸ )
چکیده
چکیده
اختلال شخصیت خودشیفته (NPD)، الگوی فراگیر بزرگمنشی، نیاز به تحسین و فقدان همدلی است که افراد مبتلا بهدلیل اعتقاد به خاصبودن خود و نیاز افراطی به تایید، با مشکلات بینفردی و همدلی بسیاری روبهرو هستند. مقاله حاضر به بررسی مفهومسازی و تشخیصNPD در بخش اصلی(بخش دوم) DSM-۵ و مدل جایگزین (بخش سوم) پرداخته است و بر اساس پنج مولفه شامل توصیف ماهیت (طبیعی، آسیب شناختی)، فنوتیپ (بزرگمنش، آسیب پذیری)، تظاهر (آشکار، پنهان)، ساختار (طبقهای، ابعادی) و عامل همبودی، اعتبار و سودمندی بالینی، NPD را در دو بخش DSM-۵ مورد مقایسه قرار داده است. با توجه به تحلیل صورت گرفته در این مقاله، مفهومسازی و تشخیصNPD در بخش دومDSM-۵، همواره ضعفها و محدودیتهایی از قبیل؛ کم توجهی به ماهیت طبیعی و آسیب شناختی خودشیفتگی، تاکید بر نوع بزرگمنشی این سازه و نادیده گرفتن جنبه آسیب پذیری آن، غفلت از تظاهرات آشکار و پنهان علائم بالینی، رویکرد طبقهای به تشخیص، نقص درتمییز این اختلال از سایراختلالات شخصیتی و برآورد درصد شیوع پایین دارد. در مقابل، مدل جایگزین در بخش دوم، مفهوم سازی نظری، ابعادی و تشخیصی جامعتری نسبت به بخش اصلی دارد. این مدل جدید، ملاک های مناسبی با توجه به کارکرد و آسیبشناسی شخصیت در ملاک های A و B فراهم می کند و مزایای تشخیصی بهتری دارد. به نظر می رسد مدل جدید جایگزین در بخش سوم پس از کسب اعتبار و پشتوانه تجربی و تلفیق با تجارب متخصصان بالینی، بتواند در نسخه های بعدی DSM، جایگزین مناسبی برای تشخیص اختلال شخصیت خودشیفته باشد و با دقت درانواع و ابعاد گسترده خودشیفتگی، درحل چالشهای تشخیصی درمانگران موثر باشد.
سمیه زند، دکتر مجید برادران، رضا نجفی، عاطفه ملکی، علی گلبازی مهدی پور،
سال ۸، شماره ۱۲ - ( شماره پیاپی ۴۵/ اسفند ۱۳۹۸ )
چکیده
رفتار غیر کلامی در روابط بین فردی افراد که از کشورهای مختلف و جنس متفاوت هستند نقش مهمی ایفا می کند. این مطالعه متقابل فرهنگی با هدف بررسی دانش نشانه های غیر کلامی در افراد ایرانی و ایتالیایی با در نظر گرفتن تفاوت های جنسیتی نیز صورت گرفته است. به منظور سنجش آگاهی از نشانه های غیر کلامی در نمونه ۳۶۰ شرکت کننده ایتالیایی و ۳۶۰ ایرانی از پرسشنامه غیر کلامی استفاده شد. نتایج نشان می دهد که ، گروه ایتالیایی در نشانه های غیر کلامی رتبه بالاتری نسبت به گروه ایرانی کسب کرده است ، این بدان معناست که پیشینه های فرهنگی مختلف بر دانش افراد از نشانه های غیر کلامی تأثیر می گذارد و همچنین در گروه ایرانی ، زنان نرخ بالاتری نسبت به مردان دریافت می کنند. این نشان می دهد که زنان نسبت به مردان از دقت رمزگشایی غیرکلامی بیشتری برخوردار هستند.
نرجس عامری، دکتر محمود نجفی،
سال ۹، شماره ۱۲ - ( اسفند ۱۳۹۹/ شماره پیاپی ۵۷ ۱۳۹۹ )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، پیشبینی نشانگان وسواس فکری-عملی بر اساس حساسیت اضطرابی، پریشانی روانشناختی و انعطافپذیری روانشناختی در دانشجویان بود. روش این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه سمنان بود که از میان آنها، ۳۱۱ نفر با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش از مقیاس وسواس فکری-عملی (فوا و همکاران، ۲۰۰۲)، مقیاس تجدیدنظر شده حساسیت اضطرابی (رایس و پترسون، ۱۹۸۷)، نسخه دوم پرسشنامه پذیرش و عمل (بوند و همکاران، ۲۰۱۱) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (لوی باند و لوی باند، ۱۹۹۵) استفاده شد. دادهها با استفاده از همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تحلیل شد. تحلیل دادهها نشان داد که ابعاد حساسیت اضطرابی، انعطافپذیری روانشناختی و ابعاد پریشانی روانشناختی با نشانگان وسواس فکری-عملی همبستگی معنادار دارند (۰۱/۰ P≤). نتایج رگرسیون حاکی از این بود که پریشانی روانشناختی، حساسیت اضطرابی و انعطافپذیری روانشناختی به ترتیب ۳۱ درصد، ۳۵ درصد و ۳۶ درصد از واریانس نشانگان وسواس فکری-عملی را تبیین کردند. این سه متغیر به طور همزمان با هم توانستند ۳۷ درصد از واریانس نشانگان وسواس فکری-عملی را تبیین کنند. باتوجه به نقش مهم انعطافپذیری روانشناختی، حساسیت اضطرابی و ابعاد پریشانی روانشناختی در پیشبینی نشانگان وسواس فکری-عملی در دانشجویان، طراحی مداخلات مبتنی بر بهبود این ویژگیها به عنوان مبنایی برای ارتقای کیفیت زندگی این گروه از افراد پیشنهاد میشود.
دکتر لقمان ابراهیمی، عباس نجفیپور تابستانق،
سال ۱۰، شماره ۶ - ( شهریور ۱۴۰۰/ شماره پیاپی ۶۳ ۱۴۰۰ )
چکیده
عوامل شناختی نقش تعیین کنندهای در زندگی زناشویی زوجین به ویژه شناخت آنها از یکدیگر، توانایی کنار آمدن با شباهتها و تفاوتهای یکدیگر و ادراک زوجین از تعارضات زناشویی دارد. مطالعات متعددی بر اهمیت عوامل شناختی صحه گذاشتهاند. نظریهپردازان شناختی و رفتاری مشکلات زناشویی را نتیجه مهارتهای ناکارآمد همسران در برقراری ارتباط، ناتوانی در حل موثر مشکلات و تعارضها، انتظارات و باورهای غیرمنطقی و تبادلات رفتارهای منفی میدانند. با وجود اینکه بسیاری از مشکلات زوجین که به طلاق میانجامد به عوامل شناختی مربوط است، کمتر به بررسی این عامل در زندگی زناشویی پرداخته شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی مروری شیوع پدیده طلاق شناختی در بین زوجین متقاضی طلاق صورت گرفت. کلیدواژههای طلاق، عوامل شناختی طلاق، عوامل شناختی موثر در طلاق عاطفی، باورهای زوجین در پایگاههای معتبری مانند اسآیدی، مگیران، ایرانداک، ساینس دایرکت، گوگل اسکالر، اسکوپوس جستجو گردید. مقاله حاضر با بررسی مطالعات انجام گرفته تاکنون، علاوه بر تبیین پدیده طلاق شناختی و مولفههای آن، به نقش این پدیده در پیدایش طلاق عاطفی میپردازد. فرآیندهای شناختی اعم از نگرشها، باورها، اندیشهها، نقشههای ذهنی، طرحوارههای ذهنی و مواردی از این قبیل که در نوع عملکرد، رفتار و روابط زوجین با یکدیگر تاثیر میگذارد و زوجین را در تعبیر و تفسیر کردن موقعیتها هدایت میکند به گونهای که اگر تعبیر و تفسیر در زوجین با خطای شناختی، افکار منفیگرایانه و تحریف همراه باشد، پدیدهای بنام طلاق شناختی تجلی پیدا میکند. مولفههای طلاق شناختی براساس مطالعه انجام گرفته شده عبارت بودند از: تفکر آرمانگرایانه، نگرش تخریبکنندگی، ذهن خوانی، ادراک وابسته، عدم بلوغ شناختی و آسیبشناسی همبافته. طبق مقالات بررسی شده و مستندات، اختلال در زمینههای هیجانی و شناختی زوجین میتواند طلاق عاطفی را به همراه داشته باشد. به عبارتی بین شناخت، افکار و هیجان زوجین با طلاق عاطفی رابطه وجود دارد و قبل از طلاق عاطفی زوجین دچار طلاق شناختی میشوند. شناسایی ماهیت طلاق به عنوان آسیبزا ترین نحوه بروز تعارض زوجین میتواند در جهت برنامهریزی مناسب به منظور جلوگیری و کاهش طلاق در سالهای آینده مؤثر واقع شود.
ژیلا نیازی میرک، عرفان بیرامی، لیدا رستمی، مهنوش نجفی زیازی،
سال ۱۰، شماره ۸ - ( آبان ۱۴۰۰ / شماره پیاپی ۶۵ ۱۴۰۰ )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش الکسیتایمی، نشخوار فکری و خودانتقادی در پیشبینی رفتارهای آسیب به خود در مصرفکنندگان موادمخدر صنعتی بود. این پژوهش به لحاظ روش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه افراد مصرفکننده موادمخدر صنعتی مراجعهکننده به مراکز گذری کاهش آسیب (DIC) منطقه ۱۲ شهر تهران در ۶ ماهه دوم سال ۱۳۹۹ بودند که از میان آنها به روش نمونهگیری در دسترس تعداد ۹۰ نفر انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه آسیب به خود (سانسون و همکاران، ۱۹۹۸)، مقیاس الکسیتایمی (باگبی و همکاران، ۱۹۹۴)، پرسشنامه نشخوار فکری (قربانی و همکاران، ۲۰۰۸) و پرسشنامه خودانتقادی (گیلبرت و همکاران، ۲۰۰۴) بود. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی همزمان استفاده شد. یافتهها نشان داد الکسیتایمی، نشخوار فکری و خودانتقادی با رفتارهای آسیب به خود رابطه مثبت و معنادار داشتند (۰۵/۰P<). همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که الکسیتایمی، نشخوار فکری و خودانتقادی توانستند ۴۵/۰ رفتارهای آسیب به خود را در مصرفکنندگان موادمخدر صنعتی پیشبینی کنند (۰۵/۰ P<). با توجه به اینکه رفتارهای آسیب به خود در مصرفکنندگان موادمخدر از الکسیتایمی، نشخوار فکری و خودانتقادی تأثیر میپذیرد، برگزاری کارگاههای آموزشی مبتنی بر این مفاهیم در این دسته از افراد ضروری به نظر میرسد.
شیوا حسنعلیزاده روشن، فرانک علاف اصغری، دکتر رجب علی محمدزاده ادملائی، عباس نجفی پور تابستانق، وحید صوابی نیری،
سال ۱۰، شماره ۱۰ - ( دی ۱۴۰۰/ شماره پیاپی ۶۷ ۱۴۰۰ )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی یادگیری مشارکتی بر انگیزه تحصیلی، اهمالکاری و سرزندگی تحصیلی دانشآموزان دبیرستان دوره اول متوسطه شهر بابل بود. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با پیشآزمون- پس آزمون و گروه کنترل بوده و جامعۀ پژوهش را کلیه دانشآموزان دختر اول متوسطه مدرسه پوراصغر شهر بابل در سال تحصیلی ۰۰-۱۳۹۹ تشکیل دادند که از بین آنها به صورت در دسترس ۶۰ نفر (۳۰ نفر در گروه آزمایش و ۳۰ نفر درگروه گواه) به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش به منظور جمع آوری دادهها مربوط به هر یک از متغیرها، پرسشنامه انگیزه پیشرفت هرمنس (A.T.M) (۱۹۷۰)، مقیاس اهمالکاری تحصیلی (A.P.Q) (سواری، ۲۰۱۱)، مقیاس سرزندگی تحصیلی (A.V.Q) (دهقانیزاده و چاری، ۱۳۹۱) و در جهت برگزاری جلسات یادگیری مشارکتی از روش جیگساو استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل کوواریانس نشان داد مداخله برنامهی «یادگیری مشارکتی» در افزایش انگیزه تحصیلی (۰۰۱/۰=p ، ۰۵/۵۴= (۵۸ / ۱)F)، کاهش اهمالکاری تحصیلی (۰۰۱/۰=p ، ۴۱/۳۵= (۳۸ / ۱)F) و افزایش سرزندگی تحصیلی (۰۰۱/۰=p ، ۸۸/۴۱= (۳۸ / ۱)F) تأثیرگذار بوده است. براساس نتایج حاصل میتوان بیان نمود که مدارس با به کارگیری فرایند یادگیری مشارکتی میتوانند زمینه لازم جهت افزایش انگیزه پیشرفت تحصیلی و سرزندگی تحصیلی دانش آموزان را فراهم نموده و همچنین اهمالکاری تحصیلی آنان را کاهش دهند.
پیمان مام شریفی، سارا شعبانیان اول خانسری، کیمیا نجفی، ساجده فرخی، محمد امین پور،
سال ۱۱، شماره ۴ - ( تیر ۱۴۰۱/ پیاپی ۷۳ ۱۴۰۱ )
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی نقش واسطهای راهبردهای حل مسئله در رابطۀ بین باورهای فراشناختی و راهبردهای تنظیم شناختی هیجان با تابآوری در دوران کووید-۱۹ انجام شد. پژوهش حاضر از لحاظ هدف جزء پژوهشهای بنیادین و از لحاظ روش از نوع مطالعات همبستگی است. جامعۀ پژوهش را کلیه دانشجویان دختر و پسر از مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاههای علامه طباطبائی و خوارزمی در سال ۱۴۰۱-۱۴۰۰ تشکیل دادند که از بین آنها به صورت آنلاین و در دسترس ۲۲۰ نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه تابآوری (CD-RISC، کانر و دیویدسون، ۲۰۰۳)، پرسشنامۀ راهبردهای حل مسئله (PSSQ، کاسیدی و لانگ، ۱۹۹۶)، پرسشنامۀ باورهای فراشناختی (MCQ، ولز و کارت رایت-هاتون، ۲۰۰۴) و پرسشنامه راهبردهای تنظیم شناختی هیجان (CERQ، گارنفسکی و کرایج، ۲۰۰۶) بودند. دادهها با استفاده از آزمون تحلیل مسیر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل مسیر حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافتهها نشان داد که باورهای فراشناختی به صورت غیر مستقیم و از طریق راهبرد حل مسئله سازنده توانست تابآوری را پیشبینی کند (۰۰۱/۰p‹). همچنین راهبرد تنظیم شناختی هیجانی سازش یافته هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیر مستقیم و از طریق راهبرد حل مسئله سازنده، تابآوری را پیشبینی کرد (۰۰۱/۰p‹). از یافتهها میتوان نتیجه گرفت که راهبرد حل مسئله سازنده نقش کلیدی در تابآوری دانشجویان دارد و لزوم توجه به این عوامل در تعامل با یکدیگر در برنامههای ارتقای تابآوری ضروری است.
لقمان ابراهیمی، آمنه تواندل، عباس نجفیپور تابستانق،
سال ۱۱، شماره ۱۱ - ( بهمن ۱۴۰۱ /شماره پیاپی ۸۰ ۱۴۰۱ )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی تفکرات غیرمنطقی در رابطه نارسایی هیجانی و شکست عاطفی دانشجویان صورت گرفت. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاه زنجان در سال تحصیلی ۱۴۰۱-۱۴۰۰ تشکیل دادند که از بین آنها تعداد ۳۵۲ نفر به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه ضربه عشق راس (LTI) (۱۹۹۹)، مقیاس نارسایی هیجانی تورنتو (TAS) (۱۹۹۴) و پرسشنامه باورهای غیرمنطقی جونز (۴۰- IBQ) (۱۹۸۶) بود. دادهها با استفاده از مدلیابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. تحلیل دادهها نشان دادند که اثرمستقیم نارسایی هیجانی بر شکست عاطفی و تفکرات غیرمنقطی دانشجویان در سطح ۰۱/۰ معنادار است. به علاوه، اثرمستقیم تفکرات غیرمنطقی بر شکست عاطفی معنادار بود (۰۱/۰>P). همچنین نارسایی هیجانی از طریق تفکرات غیرمنطقی بر شکست عاطفی دانشجویان دارای اثر غیرمستقیم است. بر مبنای نتایج فوق، تفکرات غیرمنطقی دانشجویان در پیش بینی شکست عاطفی براساس نارسایی هیجانی از برازندگی مطلوبی برخوردار است.
الهه نجفی، سعید موسوی پور، مرضیه السادات سجادینژاد،
سال ۱۱، شماره ۱۲ - ( اسفند ۱۴۰۱/ پیاپی ۸۱ ۱۴۰۱ )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی برنامه معنادرمانی بر بهزیستی عمومی، تابآوری و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون _ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس مؤسسه نیکوکاری رعد مهربانی شهر اراک در سال ۱۴۰۰ بودند که از طریق روش نمونهگیری در دسترس و بر اساس معیارهای ورود و خروج تعداد ۳۰ نفر انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه ۱۵ نفره آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار اندازهگیری در این پژوهش پرسشنامه بهزیستی عمومی داپوی (GWD، ۱۹۷۲)، تابآوری کانر و دیویدسون (CD-RIS، ۲۰۰۳) و کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی (WHOQOL، ۱۹۹۸) بود. گروه آزمایش به مدت ۱۴ جلسه ۴۵ دقیقهای تحت برنامه معنا درمانی قرار گرفت و گروه گواه هیچ مداخلهای دریافت نکرد. تجزیه و تحلیل دادههای آماری با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چند متغیره صورت گرفت. یافتهها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون تفاوت معناداری بین پس آزمون گروه آزمایش و گواه در بهزیستی عمومی، تابآوری و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس وجود دارد (۰۱/۰p=). بر اساس نتایج پژوهش میتوان گفت معنادرمانی روش مداخلهای مناسبی برای ارتقای بهزیستی عمومی، تابآوری و کیفیت زندگی بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس است.
کیمیا نجفی، محسن کچویی، مالک بسطامی کتولی،
سال ۱۳، شماره ۸ - ( آبان ۱۴۰۳ / پیاپی ۱۰۱ ۱۴۰۳ )
چکیده
این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی ترس از خود در رابطه بین دوسوگرایی به خود و اطمینان جویی با باورهای وسواسی انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی_همبستگی از نوع مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش کلیه زنان شهر تهران در سال ۱۴۰۲ بودند. به روش نمونهگیری در دسترس، نمونهای به تعداد ۴۴۷ نفر انتخاب و در مطالعه شرکت کردند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه باورهای وسواسی بک - فرم کوتاه (OBQ، کارگروه شناخت در وسواس، ۲۰۰۱)، پرسشنامه دوسوگرایی به خود (SAQ، بار و کیریوس، ۲۰۰۷)، سیاهه اطمینان جویی آشکار و پنهان (CORSI، رادومسکی و همکاران، ۲۰۲۰) و پرسشنامه ترس از خود (FSQ، آرادما و همکاران، ۲۰۱۳) بودند. دادهها با استفاده از روش تحلیل معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل معادلات ساختاری حاکی از برازش مناسب مدل بود. یافتهها نشان داد که دوسوگرایی به خود و اطمینان جویی به صورت مستقیم قادر به پیشبینی باورهای وسواسی بودند (۰۰۱/۰p‹). همچنین دوسوگرایی به خود و اطمینان جویی به صورت غیر مستقیم از طریق ترس از خود توانستند باورهای وسواسی را پیشبینی کنند (۰۰۱/۰p‹). این نتایج نشان میدهد که دوسوگرایی به خود و اطمینان جویی با توجه به نقش مهم ترس از خود میتوانند تبیین کننده باورهای وسواسی باشند و لزوم توجه به این عوامل در تعامل با یکدیگر در برنامههای کاهش باورهای وسواسی ضروری است.
کیمیا نجفی، محسن کچویی، مالک بسطامی کتولی،
سال ۱۳، شماره ۱۲ - ( اسفند ۱۴۰۳ / پیاپی ۱۰۵ ۱۴۰۳ )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگیهای روانسنجی نسخه فارسی پرسشنامه اطمینان جویی آشکار و پنهان در زنان ایرانی انجام شد. پژوهش حاضر کاربردی و از لحاظ روش همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان شهر تهران در سال ۱۴۰۲ بودند که به روش در دسترس نمونهای به تعداد ۴۶۱ نفر انتخاب و پرسشنامه را تکمیل کردند. ابزارهای این پژوهش شامل سیاهه اطمینان جویی آشکار و پنهان (CORSI، رادومسکی و همکاران، ۲۰۲۰)، باورهای وسواسی بک - فرم کوتاه (OBQ، کارگروه شناخت در وسواس، ۲۰۰۱)، پرسشنامه عزتنفس (RSE، روزنبرگ، ۱۹۶۵) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS، لاویبوند و لاویبوند، ۱۹۹۵) بودند. دادههای پژوهش به روش تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی، آلفای کرونباخ و ضریب پیرسون تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که ابزار پژوهش پس از حذف دو گویهی ۱ و ۷ دارای ساختار چهار عاملی است که این ساختار در تحلیل عاملی تأییدی بعدی نیز مورد تأیید قرار گرفت. این ابزار با افسردگی، اضطراب، استرس و باورهای وسواسی دارای همبستگی مستقیم و با عزتنفس همبستگی معکوس دارد که این نشاندهنده روایی واگرا و همگرای ابزار پژوهش است (۰۰۱/۰>p). برای تعیین پایایی از آلفای کرونباخ استفاده شد که مقادیر به دست آمده بالاتر از ۷۰/۰ بود که این حاکی از پایایی مناسب بود. نسخه فارسی سیاهه اطمینان جویی آشکار و پنهان از ویژگیهای روانسنجی مناسبی برخوردار است و میتواند مورد استفاده قرار گیرد.
جمیله نجفی دهاقانی، دکتر فیروزه زنگنه مطلق، دکتر زهره اسمعیل زاده،
سال ۱۳، شماره ۱۲ - ( اسفند ۱۴۰۳ / پیاپی ۱۰۵ ۱۴۰۳ )
چکیده
هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین اثربخشی پارادوکس درمانی بر تحمل پریشانی و اجتناب تجربی زنان متعارض مراجعهکننده به مراکز مشاوره بود. روش پـژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون_ پسآزمون و گروه کنترل بود. جامعـه آمـاری پژوهش کلیـه زنان متعارض مراجعهکننده به کلینیکهای مشاوره منطقه ۱ و ۲ و ۳ در شهر تهران در سال ۱۴۰۲-۱۴۰۱ بود. از میـان آنها ۳۰ زن متعارض داوطلب و واجـد شـرایط در چهارچوب نمونهگیری غیر تصادفی در دسترس انتخاب و به شیوه جایگزینی تصادفی در دوگروه آزمایش و گـواه (هرگروه ۱۵ نفر) گمارده شدند. برای جمعآوری دادهها از مقیاس تحمل پریشانی (DTS ، سیمونز و گاهر، ۲۰۰۵) و پرسشنامه اجتناب تجربی چندبعدی (MEAQ ، گامز و همکاران،۲۰۱۱) استفاده شد. برای گروه آزمـایش ۶ جلسـه ۹۰ دقیقهای برنامه های درمانی مبتنی بر پارادوکس درمانی اجرا شد. جهـت تجزیه و تحلیل دادهها از روشهای آماری توصیفی و تحلیل کوواریانس چندمتغیری استفاده شد. نتـایج پـژوهش نشـان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون تحمل پریشانی و اجتناب تجربی در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری در سطح (۰۵/۰ P<) وجود دارد. بنابراین با استفاده از پارادوکس درمانی میتوان سطح تحمل پریشانی زنان متعارض را افزایش و اجتناب تجربی را کاهش داد.
جمیله نجفی دهاقانی، دکتر شاهرخ مکوند حسینی، دکتر سید ابوالقاسم مهری نژاد،
سال ۱۴، شماره ۱ - ( فروردین ۱۴۰۴ / پیاپی ۱۰۶ ۱۴۰۴ )
چکیده
هدف از انجام این پژوهش تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر انسجام درونی، قدرت ایگو و علائم بیماری پانیک بود. روش پژوهش نیمهآزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه افراد مبتلابه اختلال پانیک مراجعهکننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی شهر تهران در فاصله زمانی مهر تا دیماه ۱۴۰۲ بودند. ۳۰ نفر از بیماران مبتلابه اختلال پانیک به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب و بهصورت تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه انسجام درونی (ارقبایی و همکاران ۱۳۹۲، ISQ) سیاهه روانشناختی قدرت ایگو (استروم و همکاران ۱۳۹۷، PIES) و مقیاس شدت اختلال پانیک (شییر و همکاران ۱۹۹۷، PDSS) بود. گروه آزمایش تحت ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقهای درمان شناختی رفتاری قرار گرفتند. تجزیهوتحلیل دادهها با تحلیل کوواریانس چندمتغیره انجام شد. یافتهها نشان داد که با کنترل اثر پیشآزمون، بین میانگین پسآزمون دو گروه آزمایش و گواه در متغیرهای انسجام درونی، قدرت ایگو و علائم پانیک تفاوت معنیداری وجود دارد (۰۱/۰ ≥P). براساس یافتههای پژوهش، میتوان نتیجه گرفت که درمان شناختی رفتاری بر انسجام درونی، قدرت ایگو و علائم پانیک افراد مبتلابه اختلال پانیک اثربخش است.