مجله رویش روانشناسی از دادن گواهیهای کاغذی معذور است. لطفا تقاضا نکنید. همه گواهی ها در صفحه شخصی کاربران موجود است.
جستجو در مقالات منتشر شده
۱۱ نتیجه برای وزیری
خانم مژده وزیری،
سال ۴، شماره ۳ - ( شماره پیاپی ۱۲، پاییز ۱۳۹۴ )
چکیده
هدف پژوهش حاضر، بررسی پیش بینی رضایت زناشویی زوج ها براساس نیازهای اساسی آن ها بود. جامعه ی آماری این پژوهش شامل کلیه ی زوج های شهر اصفهان در سال ۱۳۹۴ بود که از میان آن ها تعداد ۸۲ زوج، به شیوه ی در دسترس به عنوان نمونه ی پژوهش انتخاب شدند. مقیاس وضعیت زناشویی گلمبوک- راست (GRIMS) و پرسشنامه ی نیازهای اساسی، به عنوان ابزار پژوهش مورد استفاده قرار گرفتند. جهت تحلیل داده ها از تحلیل رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج نشان دادند که رضایت زناشویی مردان براساس نیازهای آزادی و عشق و تعلق آن ها و نیز نیازهای آزادی، تفریح و عشق و تعلق همسرانشان به طور معناداری پیش بینی شد. به علاوه، رضایت زناشویی زنان براساس نیازهای تفریح و آزادی آن ها پیش بینی گردید. براساس نتایج این پژوهش، نیازهای عشق و تعلق و تفریح، به افزایش رضایت زناشویی کمک می کنند، در حالیکه نیاز به آزادی، می تواند در تضاد با رضایت زناشویی قرار بگیرد.
علی علاقه بند، دکتر شهرام وزیری،
سال ۸، شماره ۲ - ( شماره پیاپی۳۵/ اردیبهشت ۱۳۹۸ )
چکیده
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، بررسی سهم لذت طلبی، عاطفه مثبت، عاطفه منفی و احساس خودکارامدی در بازگشت بیماران معتاد به مواد مخدر بود. طرح تحقیق حاضر توصیفی و از نوع همبستگی میباشد. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل کلیه معتادان بازگشت کننده به مواد مخدر که عود آنها در کمتر از یکسال اتفاق افتاده و مراجعه کننده به مراکز ترک اعتیاد منطقه ۸ شهر تهران در سال ۱۳۹۵ بود که تعداد ۲۰۰ معتاد بهبودیافته به روش نمونهگیری دردسترس از جامعه آماری مذکور انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامههای لذت جویی مصرف مواد، مقیاس عاطفه مثبت و منفی واتسون و همکاران (۱۹۸۸)، مقیاس خودکارامدی شرر (۱۹۸۲) و پرسشنامه سنجش وسوسه مصرف مواد فدردی، برعرفان و ضیایی (۲۰۰۸) استفاده شد. برای تحلیل دادهها از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد. نتایج همبستگی پیرسون نشان داد روابط بین لذت طلبی، عاطفه مثبت و منفی و احساس خودکارامدی با بازگشت بیماران معتاد به مواد مخدر معنی دار است. علاوه بر این، نتایج تحلیل رگرسیون خطی چندگانه نشان داد، متغیرهای پیشبین همانند (لذت طلبی، عاطفه مثبت، عاطفه منفی و احساس خودکارامدی) متغیر ملاک یعنی همان (بازگشت بیماران معتاد به مواد مخدر) را پیشبینی کردهاند. بدین صورت که، رابطه متغیر لذت طلبی و عاطفه منفی با بازگشت معتادان به مواد مخدر مثبت است که نشان میدهد با افزایش متغیرهای لذت طلبی و عاطفه منفی بر وسوسه مصرف مواد افزوده میگردد و علامت عاطفه مثبت و خودکارامدی منفی است که این بیانگر آن است که با افزایش عاطفه مثبت و خودکارامدی، وسوسه مصرف مواد کاهش می یابد. ضرایب بتا نیز بیانگر آن بود که متغیر لذت جویی با ضریب بتا ۸۸۷/۰ بیشترین تاثیر را در وسوسه مصرف مواد داشته است.
عبدالصمد نیکان، دکتر فرح لطفی کاشانی، دکتر شهرام وزیری، دکتر مینا مجتبایی،
سال ۱۰، شماره ۱ - ( فروردین ۱۴۰۰ / شمارپیاپی ۵۸ ۱۴۰۰ )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان برنامه زمانی پارادوکسی و درمان شناختی رفتاری بر نگرانی و نشخوار فکری افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود. جامعه پژوهش حاضر را افراد با تشخیص اختلال اضطراب اجتماعی در شهر تهران و گرگان تشکیل می دادندکه دارای پرونده فعال در فصل پاییز و زمستان ۹۸ بودندکه از این تعداد ۴۵ نفر از افراد با تشخیص اختلال اضطراب اجتماعی به صورت در دسترس انتخاب شدند و در یک گروه گواه و دو گروه آزمایش جایگزین شدند. ابزار های مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه نگرانی پن استت (زینبارگ و بارلو، ۱۹۹۰) و مقیاس پاسخ های نشخوارگری (نولن، ۱۹۸۹) بودند. برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از تحلیل کوواریانس و آزمون تعقیبی استفاده شد. نتایج نشان داد بین میانگین نگرانی و نشخوار فکری در مرحله پس آزمون و پیگیری در گروه برنامه زمانی پارادوکس و درمان شناختی رفتاری نسبت به گروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد. همچنین درمان برنامه زمانی پارادوکسی با وجود برتری نسبی نسبت به درمان شناختی رفتاری، تفاوت معناداری از لحاظ نمرات نگرانی و نشخوار فکری در مرحله پس آزمون و پیگیری مشاهده نشد(۰۵/۰p>). به طور کلی بر اساس نتایج این مطالعه می توان گفت درمان برنامه زمانی پارادوکسی و شناختی رفتاری باعث کاهش علائم نگرانی و نشخوار فکری در افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی شده اند. همچنین این تاثیر با ثبات بوده و اثربخشی بعد از دوره پیگیری حفظ شده است.
عبدالصمد نیکان، دکتر فرح لطفی کاشانی، دکتر شهرام وزیری، دکتر مینا مجتبایی،
سال ۱۰، شماره ۴ - ( تیر ۱۴۰۰/ شماره پیاپی ۶۱ ۱۴۰۰ )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر، مقایسه اثربخشی درمان گروهی مبتنی بر برنامه زمانی پارادوکسی و درمان شناختی رفتاری بر مکانیسم های دفاعی و علائم افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بود. جامعه پژوهش حاضر را افراد با تشخیص اختلال اضطراب اجتماعی شهرهای تهران و گرگان تشکیل می دادندکه دارای پرونده فعال در فصل پاییز و زمستان سال ۹۸ بودندکه از این تعداد ۴۵ نفر از افراد به صورت در دسترس انتخاب شدند و در یک گروه گواه و دو گروه آزمایش جایگزین شدند. ابزار های مورد استفاده در پژوهش شامل پرسشنامه سبک های دفاعی (آندرز و همکاران، ۱۹۹۳) و پرسشنامه اضطراب اجتماعی (کانور و همکاران، ۲۰۰۰) بودند. برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد بین درمان برنامه زمانی پارادوکسی و درمان شناختی رفتاری از لحاظ نمرات مکانیسم های دفاعی و علائم اضطراب اجتماعی در مرحله پس آزمون و پیگیری تفاوت معناداری وجود ندارد(۰۵/۰p>). به طور کلی بر اساس نتایج این مطالعه می توان گفت درمان برنامه زمانی پارادوکسی و شناختی رفتاری باعث کاهش مکانیسم های دفاعی و علائم در افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی شده اند.
فاطمه فتحی، دکتر شهرام وزیری، دکتر مهدی پوراصغر، دکتر مریم نصری،
سال ۱۰، شماره ۱۰ - ( دی ۱۴۰۰/ شماره پیاپی ۶۷ ۱۴۰۰ )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر پنج عامل شخصیت و مولفه های تکانشگری افراد مبتلا به شخصیت مرزی انجام شد. روش پژوهش از نوع طرح تک آزمودنی A-B-A بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی که به بخش سرپایی بیمارستان روانپزشکی زارع و کلینیک خانه معنا ساری در طی خرداد ۱۳۹۹ مراجعه کردند، از میان آنها ۳ نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به مدت ۴۰ جلسه تحت درمان قرار گرفتند. داده ها در سه مرحله خط پایه، درمان، پیگیری در طی ۱۱ ماه با استفاده از پرسشنامه های تکانشگری بارات BIS (بارات و همکاران، ۲۰۰۴) و پنج عامل شخصیت NEO (مک کری و کاستا، ۲۰۰۴) جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل آماری از روش تحلیل نمودار، تغییر پایا، استفاده شد. تحلیل نتایج در مرحله درمان در فرد اول در متغیر توافق در فرد دوم در متغیر های توافق، عصبیت، نمره کل تکانشگری و در فرد سوم در متغیر های عصبیت، تکانشگری شناختی، تکانشگری حرکتی و نمره کل تکانشگری دیده شد. در مرحله پیگیری در فرد اول تغییرات در مولفه های تکانشگری ، در فرد دوم در متغیر های عصبیت، مولفه های تکانشگری و در فرد سوم در متغیر های توافق، عصبیت، مولفه های تکانشگری دیده شد. می توان نتیجه گرفت درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در مدت زمان ۱۰ ماه می تواند تغییرات برجسته در افراد مبتلا به شخصیت مرزی ایجاد کند، پژوهش های بیشتر در خصوص تعمیم نتایج درمان نیاز است.
فاطمه فتحی، دکتر شهرام وزیری، دکتر مهدی پوراصغر، دکتر مریم نصری،
سال ۱۰، شماره ۱۲ - ( اسفند۱۴۰۰/ پیاپی ۶۹ ۱۴۰۰ )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر تعیین اثر بخشی روان درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر سازمان شخصیت و سبک های دفاعی افراد مبتلا به شخصیت مرزی بود. روش پژوهش از نوع طرح تک آزمودنی A-B-A بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی که به بخش سرپایی بیمارستان روانپزشکی زارع و کلینیک خانه معنا ساری در طی خرداد ۱۳۹۹ مراجعه کردند، از میان آنها ۳ نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به مدت ۴۰ جلسه تحت درمان قرار گرفتند. داده ها در سه مرحله خط پایه، درمان، پیگیری در طی ۱۱ ماه با استفاده از پرسشنامه شخصیت کرنبرگ IPO (کرنبرگ، ۲۰۰۲) و سبکهای دفاعی DSQ-۴۰ (آندورز و همکاران، ۱۹۹۳) جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل آماری از روش تحلیل نمودار، تغییر پایا، استفاده شد. تحلیل نتایج در مرحله درمان، فرد اول در متغیرهای آزمون گری واقعیت، نمره کل سازمان شخصیت، فرد دوم در متغیر های سردرگمی، آزمون گری واقعیت، نمره کل سازمان شخصیت، دفاع رشد یافته و در فرد سوم در سازمان شخصیت، دفاع رشد نیافته و دفاع روان آزرده دیده شد. مرحله پیگیری فرد اول تغییرات در مولفه های آزمون گری واقعیت، سردرگمی، فرد دوم در آزمون گری واقعیت، سردرگمی، نمره کل شخصیت و فرد سوم در متغیرهای آزمون گری واقعیت نمره کل شخصیت، دفاع رشد یافته، دفاع رشد نیافته دیده شد. درمان ACT در مدت زمان ۱۰ ماه می تواند تغییراتی را در افراد مبتلا به شخصیت مرزی ایجاد کند، تحقیقات بیشتر برای تععمیم پذیری یافته ها نیاز است.
فاطمه فتحی، دکتر شهرام وزیری، دکتر مهدی پوراصغر عربی، دکتر مریم نصری،
سال ۱۱، شماره ۴ - ( تیر ۱۴۰۱/ پیاپی ۷۳ ۱۴۰۱ )
چکیده
ژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی روان درمانی تحلیلی مبتنی بر روابط ابژه (معطوف به انتقال) بر سازمان شخصیت و سبکهای دفاعی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی انجام شد. روش پژوهش از نوع طرح تک آزمودنی A-B-A بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی که به بخش سرپایی بیمارستان روانپزشکی زارع و کلینیک خانه معناساری در بازه زمانی اردیبهشت الی خرداد ۹۹ مراجعه کردند، که با تایید روانپزشک ۳۲ نفر بودند، از میان آنها ۷ نفر به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند و در دو گروه روان درمانی تحلیلی مبتنی بر روابط ابژه ۴ نفر و گروه گواه ۳ نفر به روش تصادفی قرار داده شد و دادهها در طی یک سال، با استفاده از پرسشنامه سازمان شخصیت کرنبرگ IPO (کرنبرگ، ۲۰۰۲) و سبکهای دفاعی DSQ-۴۰ (اندورز و همکاران، ۱۹۹۳) گرداوری شدند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از روش تحلیل نمودار، تغییر پایا و درصد بهبودی، استفاده شد. یافتهها نشان داد که رواندرمانی تحلیلی مبتنی بر روابط ابژه (معطوف به انتقال) میتواند نتایج مطلوبی بر روان سازمان شخصیت و سبکهای دفاعی افراد مبتلا به شخصیت مرزی بگذارد. موفقیتآمیز بودن درمان بیماران مرزی بسیار پیچیدهتر از آن است که متون پژوهشی نشان میدهند و همچنین فرجام درمان به صورت موفقیت در مقابل شکست نیست، بلکه شماری از حوزههای عملکردی را شامل می شود. همچنین برای تعمیم نتایج به پژوهش های بیشتر نیازمندیم.
مژگان دانشمند، مهرداد ثابت، کاترین وزیری،
سال ۱۲، شماره ۱۲ - ( اسفند ۱۴۰۲/ پیاپی ۹۳ ۱۴۰۲ )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطهای نشخوار خشم و احساس تنهایی در رابطه بین تمایزیافتگی و سوگ پیچیده پایدار ناشی از کرونا بود. روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری را کلیه افراد سوگوار ناشی از کرونا در شهر تهران که یکی از اعضای خانواده خود را به علت کوید ۱۹ در سال ۱۴۰۱-۱۴۰۰ از دست دادهاند، بود که برای تعیین نمونه ابتدا سه بیمارستان تهران به صورت تصادفی انتخاب و سپس ۳۰۰ نفر از این افراد که شرایط ورود را داشتند به صورت هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای اندازهگیری شامل پرسشنامههای سوگ پیچیده (ICG، پریگرسون و ماسیچواسکی، ۱۹۹۵)، تمایزیافتگی خود (DSI، اسکورن و اسمیت، ۲۰۰۳)، نشخوار خشم (ARS، ساکودولسکی، ۲۰۰۱) و احساس تنهایی (UCLA، راسل، ۱۹۹۳) بودند. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از تحلیل مسیر انجام شد. نتایج برازندگی مدل پیشنهادی حاکی از برازش خوب مدل بود و ۵۳ درصد از تغییرات سوگ پیچیده پایدار با تمایزیافتگی، نشخوار خشم و احساس تنهایی تبیین شد. ضرایب مستقیم مدل نشان داد تمایزیافتگی، نشخوار خشم و احساس تنهایی بر سوگ پیچیده پایدار اثر معنادار دارند (۰۵/۰P<). همچنین نتایج نشان داد تمایزیافتگی بر سوگ پیچیده پایدار از طریق نشخوار خشم و احساس تنهایی اثر غیرمستقیم دارد (۰۵/۰P<). بنابراین مدل پیشبینی سوگ پیچیده پایدار در میان افراد سوگوار ناشی از کرونا بر اساس تمایزیافتگی با تمرکز بر نقش واسطهای نشخوار خشم و احساس تنهایی از برازش برخوردار است.
محمدحسین وزیریان، وحید عبدالمنافی، مهسا عباسی، سعید پایدارفرد،
سال ۱۳، شماره ۶ - ( شهریور ۱۴۰۳/ پیاپی ۹۹ ۱۴۰۳ )
چکیده
هدف پژوهش حاضر مقایسه سبکهای اسنادی، طرحوارههای ناسازگار اولیه و نگرشهای ناکارآمد بین افراد سالم و افراد مبتلا به افسردگی اساسی با عود مکرر بود. این مطالعه از نوع علی- مقایسهای بود. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاههای شهر تهران بوده است. روش نمونهگیری در این پژوهش از نوع غیرتصادفی و هدفمند بود که برای هر گروه ۵۰ نفر در نظرگرفتهشد. برای سنجش متغیرهای مدنظر از پرسشنامه افسردگی گلدبرگ(۱۹۷۲)، مقیاس سبکهای اسنادی (۱۹۸۴)، طرحوارههای یانگ (۱۹۹۸) و پرسشنامه نگرشهای ناکارآمد(۱۹۷۸) استفاده شد. دادهها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری یکراهه تجزیه و تحلیل شد. افراد افسرده با عود مکرر در قیاس با افراد سالم در سطح نگرش ناکارآمد و در همه طرحوارهها به طرز معناداری نمرات بالاتری کسب کردند. همچنین در سبک اسناد، افراد سالم به طرز معناداری بیشتر از اسنادهای پایدار و درونی بر وقایع مثبت و افراد افسرده با عود مکرر به طرز معناداری از اسنادهای پایدار، درونی و کلی برای وقایع منفی استفاده میکنند. بنابراین به هدف پیشگیری از عود در افسردگی، پیشنهاد میشود به کارگیری مداخلاتی که ساختارهای آسیبزای یادشده را هدف قرار میدهند، در اولویت قرار گیرد.
اعظم مرتضویان، اعظم وزیری نسب،
سال ۱۳، شماره ۱۲ - ( اسفند ۱۴۰۳ / پیاپی ۱۰۵ ۱۴۰۳ )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر صمیمیت جنسی، کیفیت رابطه زناشویی و سکوت زناشویی زوجین متعارض انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیشآزمون- پسآزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه زوجین متعارض مراجعهکننده به مراکز مشاوره شهر کرمان در شش ماهه تابستان و پاییز سال ۱۴۰۲ بود که از این جامعه تعداد ۳۰ زوج با استفاده از روش نمونهگیری دردسترس انتخاب و بهصورت تصادفی ساده در گروه آزمایش و گواه گمارده شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه صمیمیت جنسی (SIQ، بطلائی و همکاران، ۱۳۸۹)، پرسشنامه کیفیت رابطه زناشویی (RADS، باسبی و همکاران، ۱۹۹۵) و پرسشنامه سکوت زناشویی (MSQ، رضایی و رسولی، ۱۳۹۸) بود. شرکتکنندگان گروه آزمایش به مدت ۱۰ جلسه هر هفته یک جلسه و هر جلسه ۷۵ دقیقه بر اساس محتوای جلسات درمان شناختی رفتاری گرفتند. برای تحلیل دادهها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان داد با کنترل اثر پیشآزمون، بین میانگین پسآزمون صمیمیت جنسی، کیفیت رابطه زناشویی و سکوت زناشویی زوجین متعارض در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح ۰۵/۰>p وجود دارد. یافتههای پژوهش حاضر بیانگر اثربخشی درمان شناختی رفتاری بر صمیمیت جنسی، کیفیت رابطه زناشویی و سکوت زناشویی در زوجین بود.
محمد مهدی اکبرزاده، دکتر سعید ایمانی، پریسا دبیر وزیری،
سال ۱۴، شماره ۲ - ( اردیبهشت ۱۴۰۴/ پیاپی ۱۰۷ ۱۴۰۴ )
چکیده
پژوهش حاضر باهدف مقایسه میزان اعتیاد به گوشیهای هوشمند و خودکنترلی در دانشجویان با و بدون نشانههای افسردگی و اضطرابی انجام شد. نوع پژوهش توصیفی و روش آن نیز علی – مقایسهای بود. جامعۀ پژوهش را کلیه دانشجویان دانشگاههای شهر تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۲ – ۱۴۰۳ تشکیل دادند که از بین آنها بهصورت در دسترس ۲۶۰ نفر (۱۳۰ نفر در گروه با نشانههای افسردگی و اضطرابی و ۱۳۰ نفر بدون این نشانهها) بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامههای افسردگی بک (۱۹۹۶، BDI) و اضطراب بک (۱۹۹۰، BAI)، پرسشنامه اعتیاد به گوشیهای هوشمند کوون و همکاران (۲۰۱۳، SAS) و پرسشنامه خودکنترلی – فرم کوتاه شده تانجی و همکاران (۲۰۰۴، BSCS) بود. روش تحلیل این پژوهش تحلیل واریانس چندمتغیره (مانوا) بود. یافتههای پژوهش نشان داد که بین میزان اعتیاد به گوشیهای هوشمند و خودکنترلی در دانشجویان مبتلا و غیر مبتلا به نشانه های افسردگی و اضطرابی تفاوت معناداری وجود داشت (۰۵/۰P<). میانگین نمرات گروه دانشجویان مبتلا به نشانه های افسردگی و اضطرابی در میزان اعتیاد به گوشیهای هوشمند و خرده مقیاسهای آن بالاتر از گروه دانشجویان غیر مبتلا به نشانه های افسردگی و اضطرابی بود (۰۵/۰P<). همچنین میانگین نمرات گروه دانشجویان مبتلا به نشانه های افسردگی و اضطرابی در میزان خودکنترلی پائینتر از گروه دانشجویان غیر مبتلا به نشانه های افسردگی و اضطرابی بود (۰۵/۰P<). این نتایج بر اهمیت توجه به مشکلات روانی در تبیین رفتارهای مرتبط با استفاده از گوشیهای هوشمند تأکید دارد.