مجله رویش روا‌ن‌شناسی از دادن گواهی‌های کاغذی معذور است. لطفا تقاضا نکنید. همه گواهی ها در صفحه شخصی کاربران موجود است.

جستجو در مقالات منتشر شده


۲۶ نتیجه برای خودکشی

دکتر اسماعیل صدری دمیرچی، پژمان هنرمند قوجه بگلو، سعید خاکدال قوجه بگلو، سید محمد بصیر امیر،
سال ۸، شماره ۵ - ( ۵-۱۳۹۸ )
چکیده

زمینه و هدف: ورود دانشجویان به محل تحصیل جدید، آنان را در معرض فشارهای روانی-اجتماعی از جمله خودکشی قرار می­ دهد که می­تواند زمینه بروز نابهنجاری­ های متعددی را در آنان ایجاد نماید. لذا، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش انعطاف­ پذیری شناختی و حمایت اجتماعی ادراک شده در پیش ­بینی گرایش به خودکشی در دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی انجام گرفت.
مواد و روش­ها: روش پژوهش از نوع همبستگی بود. تمامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شهر اردبیل در سال ۹۶-۱۳۹۵ جامعه ­ی آماری این پژوهش را تشکیل می­ دادند که از میان آنان با استفاده از روش نمونه ­گیری در دسترس ۲۲۰ دانشجو انتخاب شدند و به پرسشنامه­ ی، انعطاف­پذیری شناختی (CFI) دنیس و وندروال، حمایت اجتماعی ادراک شده زیمن و همکاران و گرایش به خود­کشی (SBQ-R) پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ­ها از آزمون­های ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون به روش همزمان استفاده شد.
نتایج: یافته­ ها نشان داد که بین انعطاف­پذیری شناختی و حمایت اجتماعی ادراک شده با گرایش به خودکشی دانشجویان همبستگی منفی معناداری وجود دارد. همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که به ترتیب ۲۲ و ۲۴ درصد از واریانس خودکشی توسط مولفه­های انعطاف­پذیری شناختی و حمایت اجتماعی ادراک شده پیش ­بینی می­شود و همچنین مولفه­ های گزینه مختلف و حمایت دوستان سهم بیشتری نسبت به دیگر مولفه­ ها در ممانعت از گرایش به خودکشی دارد.
نتیجه­ گیری: بنابراین؛ می­ توان نتیجه گرفت که انعطاف ­پذیری شناختی و حمایت اجتماعی ادراک شده در پیش­ بینی گرایش به خودکشی در دانشجویان تاثیرگذار است.





 
اکبر شریفی، مریم قهرمانی،
سال ۸، شماره ۱۱ - ( ۱۱-۱۳۹۸ )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف تعیین  رابطه  بین ساختار خانواده، حمایتهای اجتماعی، گرایش به خودکشی با رضایت از زندگی در بین مردان معتاد انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه مردان معتاد مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد اعم از خصوصی و دولتی شهر رشت از خرداد  تا  شهریور سال ۹۵  می باشد. ۱۵۰ نفراز مردان معتاد به شیوه تصادفی ساده انتخاب شدند. به­ منظور جمع­آوری داده­ها پرسشنامه های خانواده اپشتاین، بالدوین وپیشاپ (۱۹۸۳)، چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده زمان و همکاران (۱۹۹۸) ، افکار خودکشی آنتون ورید (۱۹۹۱)، رضایت از زندگی داینر و همکاران (۱۹۸۷) را تکمیل نمودند. برای تحلیل داده ها از روش ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه در محیط SPSS۱۸ استفاده گردید.  یافته ها نشان داد که بین ساختار خانواده با رضایت از زندگی رابطه مثبت و معنادار و گرایش به خودکشی با رضایت از زندگی رابطه منفی و معنادار وجود دارد. بین حمایت اجتماعی با رضایت از زندگی رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که ساختار خانواده  ۷۲ درصد و گرایش به خودکشی نیز ۷۴ درصد از تغییرات رضایت زندگی را پیش بینی می کنند. نتایج نشان داد که بین ساختار خانواده، حمایتهای اجتماعی، گرایش به خودکشی با رضایت از زندگی در بین مردان معتاد رابطه وجود دارد.
دکتر نیلوفر میکائیلی، نسیم ذکی بخش محمدی، سید محمد بصیر امیر،
سال ۸، شماره ۱۱ - ( ۱۱-۱۳۹۸ )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش بیثباتی ازدواج، فاجعهنمایی و ماجراجویی در پیشبینی افکار خودکشی معتادان در حال ترک انجام شد. پژوهش حاضر یک مطالعۀ توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعۀ آماری پژوهش حاضر شامل کلیۀ معتادان در حال ترک شهرستان آستانه اشرفیه در سال ۱۳۹۶ بودند. با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس، تعداد ۷۰  نفر از معتادان در حال ترک بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده شامل شاخص بیثباتی ازدواج بوث، جوهانسون و ادوارز (۱۹۸۳)، پرسشنامۀ تنظیم شناختی هیجان گارنفسکی،کرایج و اسپینهاون (۲۰۰۱)، مقیاس هیجانخواهی زاکرمن (۱۹۷۱) و مقیاس افکار خودکشی بک (۱۹۶۱) بودند. دادهها با کمک ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری به روش همزمان تحلیل شدند. یافته‌ها نشان داد که بین بیثباتی ازدواج، ماجراجویی  و فاجعهنمایی با افکارخودکشی معتادان در حال ترک همبستگی مثبت معناداری وجود دارد. همچنین نتایج بررسی تاثیر متغیرها نشان داد که متغیرهای  ماجراجویی با ۱۶ درصد، فاجعهنمایی با ۲۵ درصد و بیثباتی ازدواج با ۱۱ درصد قادر به پیشبینی افکار خودکشی معتادان درحال ترک هستند. این نتایج حاکی از آن است که بیثباتی ازدواج، فاجعهنمایی و ماجراجویی نقش با اهمیتی در پیشبینی افکار خودکشی معتادان در حال ترک دارند،. بنابراین با توجه به یافتههای پژوهش حاضر فرآهم آوردن آموزشهای تنظیم شناختی هیجان، کنترل هیجانی و بهبود روابط بینفردی در حین ترک بهمنظور کاهش افکار خودکشی و اقدام به خودکشی توصیه میشود.

احسان بدایت، مرضیه عسکری،
سال ۹، شماره ۱ - ( ۱-۱۳۹۹ )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر گروه درمانی فعال­سازی رفتاری بر راهبردهای تنظیم هیجان و افکار خودکشی دانش آموزان دختر با اختلال افسردگی اساسی انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون همراه با گروه کنترل بود.  جامعۀ آماری پژوهش را تمام دانش آموزان دختر پایۀ سوم دوره متوسطۀ دوم شهر شیراز در در نیم سال اول تحصیلی ۹۸-۱۳۹۷ تشکیل دادند که ۳۰ نفر از آنها پس از تشخیص اختلال افسردگی اساسی و سپس مصـاحبۀ بالینی، به عنوان نمونهٌ پژوهش انتخاب و به ­صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش به مدت ۸ جلسه ۹۰ دقیقه­ای (هفته­ای دوبار) برنامه گروه درمانی فعال­سازی رفتاری را دریافت کردند؛ گروه کنترل در به مدت دوماه در لیست انتظار قرار گرفت. به­منظور جمع­آوری اطلاعات در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون از پرسشنامه­های راهبردهای تنظیم هیجان گراس و جان (۲۰۰۳) و افکار خودکشی بک (۱۹۷۹) استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده­های پژوهش از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره استفاده شد. یافته­های حاصل از پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، تفاوت معناداری در بین میانگین نمرات مؤلفه­های راهبردهای تنظیم هیجانی شامل ارزیابی مجددشناختی و فرونشانی و افکارخودکشی وجود دارد (۰۱/۰P< ). به عبارت دیگر می­توان گفت که، گروه درمانی فعال­سازی رفتاری بر بهبود راهبردهای تنظیم هیجانی و کاهش افکارخودکشی دانش آموزا ن دختر با اختلال افسردگی اساسی تأثیر دارد.

وحید حاجی علیانی، دکتر هادی بهرامی احسان، دکتر اعظم نوفرستی،
سال ۹، شماره ۵ - ( ۵-۱۳۹۹ )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی شناخت‌درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی بر کاهش افکار خودکشی و افزایش خود شفقت‌ورزی در دانشجویان انجام شد. این مطالعه از طرح­های نیمه آزمایشی با پیش­آزمون-پس­آزمون همراه با گروه کنترل بود. کلیه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه پیام نور کرمانشاه که در نیم­سال اول تحصیلی ۹۸-۱۳۹۷ مشغول به تحصیل بودند، جامعه آماری پژوهش حاضر را تشکیل دادند. از جامعه آماری پژوهش ۲۴ نفر که نمرات بالایی در افکارخودکشی و نمرات پایینی در شفقت­ورزی کسب کردند، انتخاب و سپس در دو گروه ۱۲ نفره به صورت تصادفی گمارده داده شدند. در پیش­آزمون پرسشنامه­های افکار خودکشی بک (۱۹۷۹) و خودشفقت­ورزی نف و همکاران (۲۰۰۹) در هر دو گروه انجام شد و بعد از انجام آزمایش، مجدداً هر دو گروه در پس آزمون پرسشنامه­های مربوطه را تکمیل کردند. شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی طی ۸ جلسه ۲ ساعته به صورت هفتگی بر روی گروه آزمایش اجرا گردید. گروه کنترل در این پژوهش درمانی دریافت نکرد. در انتها داده­های به دست آمده با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره تحلیل شدند. نتایج به دست آمده نشان داد که شناخت درمانی مبتنی بر ذهن­آگاهی بر کاهش افکارخودکشی و افزایش خود شفقت­ورزی دانشجویان مؤثر بوده است (۰۱/۰>P). با توجه به یافته­های پژوهش، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن­آگاهی شیوه­ی مؤثری برای جلوگیری از خودکشی و بالا بردن خود شفقت­­ورزی در دانشجویان است.
نسترن شایگان فر،
سال ۹، شماره ۷ - ( ۷-۱۳۹۹ )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افکار خودکشی دانش آموان با اختلال افسردگی اساسی انجام شد. روش پژوهش نیمه­آزمایشی با طرح پیش­آزمون- پس­آزمون و گروه کنترل بود. جامعۀ آماری پژوهش را همه دانش آموزان دختر پایۀ دوم دوره متوسطۀ دوم شهر تهران در در نیم سال دوم تحصیلی ۹۸-۱۳۹۷ تشکیل دادند. تعداد ۳۰ نفر از آنها پس از تشخیص اختلال افسردگی اساسی و به روش نمونه گیری هدفمند، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به ­صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل به نسبت یکسان جایگزین شدند. افراد گروه آزمایش طی ۸ جلسه ۹۰ دقیقه­ای (در هر هفته ۲ جلسه)، پروتکل شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را به­صورت گروهی دریافت کردند؛ گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. به­منظور جمع­آوری اطلاعات از پرسشنامه خودکشی بک (۱۹۸۹) در دو مرحله پیش­آزمون و پس­آزمون، استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده­ها از آزمون تحلیل کوواریانس یک­متغیره استفاده شد. یافته­های پژوهش نشان داد که با کنترل اثر پیش­آزمون، بین میانگین نمرات پس­آزمون افراد گروه­های آزمایش و کنترل در متغیر افکار خودکشی تفاوت معناداری وجود داشت. با توجه به نتایج این پژوهش پیشنهاد می­شود تا روان­شناسان و مشاوران از نتایج این مطالعه در جهت کاهش افکارخودکشی دانش آموزان بهره ببرند.

سارا فیض الهی، پروفسور محمد نریمانی، دکتر توکل موسی زاده،
سال ۱۰، شماره ۲ - ( ۲-۱۴۰۰ )
چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش بر میزان افکار خودکشی، خودنهان­سازی و تنظیم شناختی هیجان در زنان دارای افکار خودکشی بود. این پژوهش آزمایشی با طرح پیش‌آزمون پس‌آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمام زنان دارای افکار خودکشی مراجعه‌کننده به مراکز جامع سلامت شهر اردبیل در سال ۱۳۹۸ بودند. ۴۰ نفر از زنان جامعه مذکور به روش نمونه­گیری در دسترس انتخاب و به شیوه تصادفی در دو گروه گواه و آزمایش جایگزین شدند (هر گروه ۲۰ نفر). به منظور گردآوری داده­ها از مقیا‎‎‎س ا‎‎‎فکا‎‎‎ر‎‎‎ خو‎‎د‎‎‎‎کشی (بک و ستیر، ۱۹۹۱)، مقیاس خودنهان‌سازی (لا‎‎‎ر‎‎‎سو‎‎ن و جا‎‎‎ستین، ۱۹۹۰) و فر‎‎‎م کو‎‎تا‎‎‎ه پر‎‎‎سشنا‎‎‎مه تنظیم شنا‎‎‎ختی هیجا‎‎‎ن (گا‎‎‎ر‎‎‎نفسکی و‎‎ کرایج، ۲۰۰۶) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده­ها با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره (MANCOVA) صورت گرفت. یافته­ها نشان داد که درمان مبتنی بر تعهد و پذیرش تأثیر معناداری بر کاهش خودنهان­سازی و افکار خودکشی و افزایش تنظیم شناختی هیجان  در زنان دارای افکار خودکشی دارد (۰۰۱/۰P<). این نتایج نشان می­دهند که درمان پذیرش و تعهد احتمالا می­تواند با بهبود تنظیم و ابراز هیجان در کاهش میزان افکار خودکشی موثر باشد
دکتر ربابه نوری قاسم آبادی، محمد سیداوی،
سال ۱۰، شماره ۲ - ( ۲-۱۴۰۰ )
چکیده

طی دو دهۀ گذشته، اهمیت بالینی و پژوهش پیرامون خود جرحی بدون هدف خودکشی به‌عنوان تخریب مستقیم و تعمدی بافت‌های بدن که فاقد هدف و یا نیت خودکشی است روندی افزایشی داشته است. پژوهشها حاکی از شیوع بالای این رفتار در دورۀ نوجوانی است، رفتاری که به  عنوان یک راهبرد جبرانی جهت مقابله با و مدیریت هیجانات منفی شدید مفهوم‌پردازی می‌شود. آنچه دورۀ نوجوانی را کانون مطالعات این رفتار قرار می‌دهد تحولات جسمانی و روانشناختی در این دوره است که خود به عنوان عوامل پریشانی‌زا عمل می‌کنند، حال آنکه میزان این پریشانی می‌تواند متاثر از تاریخچۀ فرد نیز باشد. تعاملات اولیه با والدین و تجارب تحولی به عنوان عواملی معرفی شده‌اند که بیشترین نقش را در پیش‌بینی رفتار خودجرحی در میان نوجوانان دارند. نوشتار حاضر با تاکید بر نظریه‌های تبیینی و کارکردی مروری اجمالی بر ارتباط تجربۀ بدرفتاری در دوران کودکی و رفتار خودجرحی از منظر مطالعات اخیر است. در پایان جستجویی پیرامون مطالعات داخلی انجام شد لیکن علیرغم شیوع چهار الی پنج درصدی در میان جامعۀ نوجوانان ایرانی، گویا مطالعۀ این رفتار از منظر پژوهشگران داخلی پنهان مانده است.
سلیمان احمدبوکانی، دکتر حسین قمری گیوی، دکتر احمدرضا کیانی، دکتر علی رضایی شریف،
سال ۱۰، شماره ۶ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده

خودکشی، یکی از علل مرگ در سراسر جهان و یکی از مهم­ترین مشکلات بهداشت عمومی در جوانان است. هدف پژوهش حاضر، بررسی مدل نقش ناامیدی و نشخوار فکری در نظریۀ انگیزشی_ ارادی خودکشی بود. نمونۀ این پژوهش را ۶۵۰ نفر از دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی تشکیل می­دهند که به روش نمونه­گیری در دسترس انتخاب شدند. به منظور تعیین ارتباط بین متغیرهای پژوهش از همبستگی استفاده شد. نتایج نشان داد که که شکست (۲۵/۰-β) و به دام­افتادگی (۱۵/۰ =β) تأثیر مستقیم معناداری بر ایدۀ خودکشی دارند؛ و اثر غیرمستقیم شکست بر ایدۀ خودکشی از طریق نقش واسطه­ای دام­افتادگی قابل توجه بود (۱۲/۰=β). نشخوار فکری هم به طور قابل توجهی رابطۀ بین شکست و به دام افتادن را تعدیل کرد، و %۲۹/۰ از واریانس به دام­افتادگی را به خود اختصاص داد. در خصوص نقش تعدیل­گری نا­امیدی منفی و مثبت ننایج نشان داد که ناامیدی رابطۀ بین به دام­افتادگی و ایدۀ خودکشی را تعدیل کرد و %۷۳/۲ و %۱۷/۱ درصد از واریانس ایدۀ خودکشی مربوط به ناامیدی منفی و مثبت بود. این یافته­ها گامی مقدماتی به سمت روشن­سازی مکانسیم­های رفتاری خودکشی بوده و پیامدهای آن را در جامعۀ ایران نشان می‌دهد.

دکتر فریبا زرانی، زینب احمدی،
سال ۱۰، شماره ۹ - ( ۹-۱۴۰۰ )
چکیده

در حال حاضر یکی از اولویت­های اصلی در روانشناسی، مفهوم­سازی شیوه­های اثرگذاری فرهنگ بر آسیب شناسی روانی است. این پژوهش با هدف بررسی خودکشی در جامعه­ی ایرانی انجام گرفته و یک مطالعه­ی مروری نظام­مند است. نتایج این مطالعه براساس مقالات چاپ شده در فاصله­ی زمانی ۱۳۸۲تا ۱۳۹۵، طی جست ­و جو در بانک­های اطلاعاتی ایرانی و خارجی از جمله SID،Noormags ، Springer، Google scholar و Science Direct و با استفاده از کلید واژه­های خودکشی در ایران، شیوه و علل خودکشی میان خرده فرهنگ های ایرانی استخراج گردیدند. در نهایت ۲۵ مقاله مورد تحلیل و بررسی قرار گرفتند. یافته­های پژوهش نشان داد که برخلاف آمارهای جهانی، اقدام به خودکشی در مردان ایرانی بیشتر است. هم­چنین میزان شیوع، روش­ها و علل خودکشی در خرده فرهنگ های ایرانی متفاوت است. به طور کلی می­توان گفت که مطالعات محدودی در خصوص فرهنگ و آسیب شناسی روانی در کشور ما صورت گرفته است. با توجه به این­که درک بافت فرهنگی برای ارزیابی، تشخیص و مدیریت بالینی موثر اختلالات ضروری است، امید است مقاله­ی حاضر بتواند نقش فرهنگ در آسیب شناسی روانی را برجسته ساخته و زمینه­ای برای مطالعات جامع فراهم سازد.

ابوالفضل برزگر، عبدالباسط محمودپور، سحر ایجادی، شبنم کریمی برزین، پیمان جهانداری،
سال ۱۰، شماره ۹ - ( ۹-۱۴۰۰ )
چکیده

هدف از این پژوهش ارزیابی مدل افکار خودکشی سربازان براساس معنای زندگی، تنظیم هیجان و حمایت اجتماعی بانقش میانجیگری  خود شفقتی  بود.  پژوهش حاضر توصیفی و از نوع پژوهش­های همبستگی  به روش تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش کلیه­ی کارکنان وظیفه  یگان­های ارتش جمهوری اسلامی شهر تهران بودند که با روش نمونه­گیری در دسترس  ۳۲۰ نفر از آن ها مورد بررسی قرار گرفتند. جهت گرداوری داده­ها از پرسشنامه­های ﻣﻘﯿــﺎس افکار ﺧﻮدﮐﺸﯽ BSSI (بک، ۱۹۷۹)، معنای زندگی MLQ (استیگر و اویشی، ۲۰۰۶)، تنظیم هیجان ERQ  (گراس و جان، ۲۰۰۳) و حمایت اجتماعی SSQ (زیمت، ۱۹۸۸)، خود شفقتی SCS (نف، ۲۰۰۳)  استفاده شد. برای تحلیل داده ها از تحلیل مسیر استفاده شد که نتایج بیانگر تایید مدل فرضی پژوهش است. بنابراین معنای زندگی، مولفه ارزیابی مجدد، حمایت اجتماعی به صورت منفی افکار خودکشی را در سربازان پش‌بینی کردند ( ۰۵/۰p< ).. همچنین،  علاوه بر آن خودشفقتی نقش میانجیگری  در این پیش بینی داشت (۰۵/۰p< ). نتایج این پژوهش نشان داد که سربازان برخوردار از معنای زندگی، تنظیم هیجان کارآمد، حمایت اجتماعی و خودشفقتی گرایش کمتری به خودکشی دارند.
امین تقی پور، دکتر حسین قمری گیوی، دکتر علی شیخ الاسلامی، دکتر علی رضایی شریف،
سال ۱۰، شماره ۹ - ( ۹-۱۴۰۰ )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روایت­درمانی با تاکید بر لحظات نوآور بر تاب­آوری در دختران نوجوان دچار خودآسیب­زنی بدون قصد خودکشی انجام شد. این پژوهش از نوع نیمه­آزمایشی و طرح پیش­آزمون پس آزمون با گروه آزمایش و کنترل می­باشد. جامعۀ آماری شامل کلیۀ دانش­آموزان دختر دچار خودآسیب­زنی بدون قصد خودکشی در دورۀ متوسطۀ مدارس شهرستان بناب در سال تحصیلی ۹۹-۹۸ بود. به این منظور پس از اجرای پرسشنامۀ خودآسیب­زنی عمدی گراتز (DSHI(۲۰۰۱) و مقیاس تاب­آوری کانر- دیویدسون (CD-RISC)، (۲۰۰۳)، ۳۰ نفر از دانش­آموزان دارای سابقۀ رفتارهای خودآسیب­زنی با تاب­آوری پایین، با روش نمونه­گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه (آزمایش و گواه) گمارده شدند. گروه آزمایش در معرض ۱۰ جلسۀ روایت درمانی با اقتباس از برنامۀ وایت و اپستون (۱۹۹۰)  قرار گرفت و گروه گواه هیچ مداخله­ای دریافت نکرد. پس از اتمام مداخله و نیز یک ماه بعد از آن، پس­آزمون برای هر دو گروه اجرا گردید. با توجه به ماهیت پژوهش، داده­ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس تک­متغیری یک­راهه (آنکوا) تجزیه و تحلیل شد. یافته­ها نشان داد روایت درمانی با تاکید بر لحظات نوآور، بر افزایش تاب­آوری تاثیر معنادار و مثبت داشت (۰۱/۰> p). با توجه به یافته پژوهش حاضر، می­توان گفت روایت درمانی با تاکید بر لحظات نوآور، روش مداخله­ای مناسبی برای افزایش تاب­آوری در دختران با خودآسیب­زنی بدون قصد خودکشی است.
نرمین برومند، قاسم نظیری، اعظم داودی، نجمه فتح،
سال ۱۱، شماره ۹ - ( ۹-۱۴۰۱ )
چکیده

هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر واکنش­پذیری شناختی، افکار خودکشی و سلامت اجتماعی در اقدام کنندگان مجدد به خودکشی بود. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر طرح پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش­آزمون و پس­آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه درمانجویان اقدام کننده مجدد به خودکشی در سال ۱۴۰۰ در شهرستان مهاباد در محدوده سنی ۲۰ تا ۳۴ سال بودند که از این جامعه تعداد ۴۰ نفر با روش نمونه­گیری هدفمند و منطبق با معیارهای ورود و خروج انتخاب شده و در دو گروه آزمایش و گواه هر گروه ۲۰ شرکت­کننده جایگرین شدند. برای جمع­آوری داده­ها از پرسنامه سلامت اجتماعی (SHQ) (کییز، ۲۰۰۴)، مقیاس افکار خودکشی (BSS) (بک، ۱۹۷۶) و پرسشنامه واکنش­پذیری شناختی (CRQ) (ون در دوئز و ویلیامز، ۲۰۰۳) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده­ها با روش آماری تحلیل کوواریانس چندمتغیره انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین گروه آزمایش و گواه از نظر متغیرهای واکنش­پذیری شناختی، افکار خودکشی و سلامت اجتماعی در اقدام کنندگان مجدد به خودکشی تفاوت معناداری وجود دارد (۰۱/۰>P). در واقع رفتار درمانی دیالکتیکی باعث کاهش واکنش­پذیری شناختی و افکار خودکشی و افزایش سلامت اجتماعی در آن­ها می­شود.

مژگان عباسی آبرزگه، دکتر مجید ضرغام حاجبی، دکتر علیرضا آقایوسفی،
سال ۱۱، شماره ۹ - ( ۹-۱۴۰۱ )
چکیده

هدف پژوهش حاضر بررسی نقش کنترل تکانه، نشخوار فکری و شرم درونی شده در پیش­بینی گرایش به افکار خودکشی در نوجوانان مراجعه­کننده به مراکز  گذری کاهش آسیب شهر تهران بود. این پژوهش به لحاظ روش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل نوجوانان ۱۴ تا ۱۸ سال مراجعه­کننده به مراکز گذری کاهش آسیب (DIC) شهر تهران منطقه ۱۲ (محله شوش-هرندی) در چهار ماهه اول سال ۱۴۰۱ بودند که به روش نمونه­گیری تصادفی ساده از میان نوجوانان مراجعه­کننده به این مراکز تعداد ۳۰۰ نفر انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل مقیاس افکار خودکشی (BSSI) (بک، ۱۹۶۱)، مقیاس تکانشگری (BIS-۱۱) (بارت و همکاران، ۲۰۰۴)، مقیاس نشخوار فکری (RRS) (هوکسما و مارو،۱۹۹۱) و مقیاس شرم درونی­شده (ISS) (کوک،۱۹۹۳) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده­ها از آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه به روش همزمان استفاده شد. نتایج نشان داده است بین کنترل تکانه، نشخوار فکری و شرم درونی شده با گرایش به افکار خودکشی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (۰۱/۰P<). همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که کنترل تکانه، نشخوار فکری و شرم درونی شده در مجموع ۷۸/۰ گرایش به افکار خودکشی را تبیین می­کنند.
آرزو والی نژاد، محترم نعمت طاوسی، حسین رضابخش، آدیس کراسکیان موجمناری،
سال ۱۲، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۲ )
چکیده

این پژوهش با هدف تعیین نقش واسطه‌ای ادراک سربار بودن و ایده‌پردازی خودکشی در رابطه بین تعارض والد - نوجوان با جرح خویشتن غیرخودکشی‌گرا اجرا شد. جامعه‌آماری پژوهش دانش‌آموزان دوره متوسطه دوم شهر تهران در سال تحصیلی ۹۸-۹۹ به تعداد  ۲۲۴۴۰۰ نفر بود. ۴۲۰ نفر به شیوه نمونه‌گیری تصادفی خوشه‌ای انتخاب و به مقیاس ایده‌پردازی خودکشی بک (BSSI، بک و همکاران، ۱۹۷۹)، سیاهه آسیب به خود (SHI، سانسون و همکاران، ۱۹۹۸)، پرسشنامه رفتار متعارض (CBQ، رابین و فاستر، ۱۹۸۹)  و پرسشنامه نیازهای بین فردی (INQ، ون‌آردن و همکاران، ۲۰۱۲) پاسخ دادند.  تحلیل داده‌ها با روش تحلیل مسیر نشان داد، تعارض والد نوجوان با  ادراک سربار بودن، ایده‌پردازی خودکشی و جرح خویشتن غیرخودکشی‌گرا ارتباط مستقیم معنادار (۰۱/۰>P) و ایده‌پردازی خودکشی و ادراک سربار بودن با جرح خویشتن غیرخودکشی‌گرا ارتباط مستقیم معنادار (۰۱/۰>P) و تعارض والد نوجوان با جرح خویشتن غیرخودکشی‌گرا از طریق ادراک سربار بودن و ایده‌پردازی خودکشی ارتباط غیرمستقیم و معناداری (۰۱/۰>P) بودند. نتایج این پژوهش نشان داد تعارض والد نوجوان با واسطه‌گری ادراک سربار بودن و ایده‌پردازی خودکشی جرح خویشتن غیرخودکشی‌گرا را تبیین می‌کند و اینکه مدل از برازش مطلوبی برخوردار بوده است. براساس یافته‌های فوق می‌توان نتیجه گرفت ادراک سربار بودن و ایده‌پردازی خودکشی نقش واسطه‌ای را در رابطه بین تعارض والد نوجوان و جرح خویشتن غیرخودکشی‌گرا ایفا می‌کنند.
محمود منصوری، دکتر آرزو تاری مرادی، دکتر احمد منصوری، دکتر فاطمه زم، دکتر مصطفی بلقان آبادی،
سال ۱۲، شماره ۴ - ( ۴-۱۴۰۲ )
چکیده

پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی مقابله معنوی منفی در رابطه بین سه‌گانه‌های تاریک شخصیت و خودزنی غیرخودکشی نوجوانان انجام شد. این پژوهش بنیادی و توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی دانش آموزان مقطع متوسطه دوم مدارس دولتی شهر کرج در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ بود. نمونه مورد بررسی شامل ۳۵۱ نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه دوم بود که طی بیماری کووید ۱۹ به روش نمونه‌گیری خوشه‌ای مرحله‌ای و به‌صورت آنلاین انتخاب شدند. شرکت‌کنندگان مقیاس شخصیت تاریک (DPS) جانسون و وبستر (۲۰۱۰)، پرسشنامه مقابله معنوی (SCQ) خارژینسکا (۲۰۱۵) و سیاهه خود آسیب‌رسانی آگاهانه و تعمدی (DSHI) گراتز (۲۰۰۱) را تکمیل کردند. از روش‌های همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری برای تحلیل داده‌ها استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل مربوط به نقش میانجی مقابله معنوی منفی در رابطه بین سه‌گانه‌های تاریک شخصیت و خودزنی غیرخودکشی نوجوانان از برازش خوبی برخوردار است. نتایج نشان داد که اثر مستقیم سه‌گانه‌های تاریک شخصیت بر خودزنی غیرخودکشی معنادار نیست (۰۵/۰<P). اثر مستقیم مقابله معنوی منفی (۰۱/۰>P) و اثر غیرمستقیم سه‌گانه‌های تاریک شخصیت با میانجی‌گری مقابله معنوی منفی بر خودزنی غیرخودکشی معنادار است (۰۱/۰>P)؛ ازاین‌رو توجه به این متغیرها در حوزه آسیب‌شناسی روانی و تدوین مداخله‌های آموزشی و درمانی در مورد خودزنی غیرخودکشی می‌تواند مفید باشد.
احمد شمس آبادی، دکتر قاسم آهی، دکتر سید عبدالمجید بحرینیان، دکتر احمد منصوری، دکتر فاطمه شهابی زاده،
سال ۱۲، شماره ۶ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده

هدف این پژوهش بررسی نقش میانجی دشواری در تنظیم هیجان و سازمان شخصیت در رابطه بین روابط ابژه با خودزنی‌های غیرخودکشی دانشجویان بود. پژوهش حاضر بنیادی و توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد مشهد در سال ۱۴۰۰ بود که ۴۵۱ نفر به روش نمونه‌گیری در دسترس انتخاب شدند. شرکت‌کنندگان به آزمون روابط ابژه- نسخه کوتاه (TOR-SF؛ باربریس و همکاران، ۲۰۲۰)، سیاهه سازمان شخصیت (IPO؛ ایگارشی و همکاران، ۲۰۰۹)، فرم کوتاه مقیاس دشواری در تنظیم هیجان (DERS-SF؛ کافمن و همکاران، ۲۰۱۶) و سیاهه خود آسیب‌رسانی (SHI؛ سانسون و همکاران، ۱۹۹۸) پاسخ دادند. داده‌ها با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان داد که مدل پژوهش از برازش خوبی برخوردار بود. اثر مستقیم روابط ابژه (۰۵/۰>P)، دشواری در تنظیم هیجان (۰۱/۰>P) و سازمان شخصیت (۰۱/۰>P) بر خودزنی غیرخودکشی معنادار بود. اثر غیرمستقیم روابط ابژه با میانجی‌گری دشواری در تنظیم هیجانی و سازمان شخصیت بر خودزنی غیرخودکشی معنادار بود (۰۱/۰>P). دشواری در تنظیم هیجان و سازمان شخصیت می‌توانند نقش غیرمستقیمی در افزایش اثرات روابط ابژه بر خودزنی غیرخودکشی بگذارند. استفاده یا ایجاد مداخله‌های آموزشی و درمانی مناسب در این زمینه می‌تواند به کاهش خودزنی غیرخودکشی کمک کند.
سمیه عابدینی چمگردانی، مائده باقری دستگردی، فهیمه حیدری، شیوا نامجو،
سال ۱۲، شماره ۷ - ( ۷-۱۴۰۲ )
چکیده

هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی بر افکار خودکشی، پریشانی روانشناختی و افسردگی زنان دارای کم‌کاری تیروئید بود. روش پژوهش نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون-پس‌آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان دارای کم‌کاری تیروئید مراجعه‌کننده به مراکز مشاوره در شهر اصفهان در سال ۱۴۰۱ بود. از بین این زنان به شیوه نمونه‌گیری هدفمند تعداد ۳۰ نفر انتخاب و به‌صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند و به پرسشنامه‌های افکار خودکشی BSSI (بک، ‌۱۹۶۱)، پریشانی روانشناختی KPDS (کسلر و همکاران، ‌۲۰۰۲) و افسردگی BDI-۱۳ (بک، ‌۱۹۷۲) پاسخ دادند. برای گروه آزمایشی آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی در ۸ جلسه ۲ ساعته، هفته­ای یک جلسه برگزار شد. تجزیه‌وتحلیل داده‌ها با آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره انجام شد. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش‌آزمون بین میانگین پسآزمون دو گروه آزمایش و گواه در متغیر افکار خودکشی (۱۱۳/۰=p) تفاوت معناداری وجود نداشت؛ اما در متغیرهای پریشانی روانشناختی و افسردگی تفاوت معناداری وجود داشت (۰۵/۰>p). براین‌اساس می‌توان نتیجه گرفت که آموزش شناخت درمانی مبتنی بر ذهن‌آگاهی بر پریشانی روانشناختی و افسردگی زنان دارای کم‌کاری تیروئید مؤثر بود.

دکتر فرهاد تنهای رشوانلو، نسیم امینی، دکتر مهرانگیز شعاع کاظمی،
سال ۱۲، شماره ۹ - ( ۹-۱۴۰۲ )
چکیده

هدف از پژوهش حاضر بررسی ساختار عاملی و تغییرناپذیری جنسیتی پرسشنامه نیازهای بین فردی (INQ-۱۵) در دانشجویان بود. طرح پژوهش توصیفی- همبستگی و به طور دقیق­تر اعتباریابی آزمون بود. جامعه آماری پژوهش را دانشجویان دانشگاه فردوسی مشهد در ترم پائیز ۱۴۰۲-۱۴۰۱  تشکیل می‌دادند. با در نظر گرفتن تعداد متغیرها در مطالعه اول ۲۳۶ نفر و در مطالعه دوم ۲۹۲ نفر به روش تصادفی چندمرحله‌ای انتخاب شدند. گردآوری داده‌ها با پرسشنامه نیازهای بین فردی (INQ-۱۵؛ ون اوردن و همکاران، ۲۰۱۲)، مقیاس نیاز به تعلق (NTBS؛ کلی، ۱۹۹۹)، پرسشنامه طرحواره یانگ (YSQ-SF؛ والر و همکاران، ۲۰۰۱)، مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS-۲۱؛ لوی باند و لوی باند، ۱۹۹۵)، مقیاس فشار روانی کسلر (؛ کسلر و همکاران، ۲۰۰۲) و مقیاس افکار خودکشی بک (BSSI؛ بک و همکاران، ۱۹۷۹) صورت گرفت. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که مقیاس دارای ساختاری دو عاملی با واریانس تبییین شده ۴۱/۷۲ درصد بوده و از روایی تأییدی مناسبی نیز برخوردار است. ساختار عاملی بر حسب جنسیت تغییرناپذیر بود. ضرایب آلفای کرونباخ و دو نیمه کردن از ۸۱/۰ تا ۹۶/۰ به دست آمد. همبستگی مثبت با نیاز به تعلق، انزوای اجتماعی، افسردگی و فشار روانی (۰۱/۰>P) نشان از روایی همگرای پرسشنامه داشت. نیازهای بین فردی می‌توانستند افکار خودکشی را پیش بینی کنند(۰۱/۰>P). به طور کلی پرسشنامه نیازهای بین فردی روایی و پایایی قابل قبولی را نشان داد و از این رو می‌تواند به طور قابل اعتمادی در مطالعات روابط بین فردی در بین دانشجویان استفاده شود.
رضا خالقیان، دکتر حسین ابراهیمی مقدم، دکتر تقی پور ابراهیم،
سال ۱۲، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۴۰۲ )
چکیده

هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی مشاوره گروهی هیجان‌مدار و آموزش شادی‌بخش لیوبومیرسکی بر امید به زندگی در نوجوانان دارای سابقه خودکشی بود. روش پژوهش نیمه‌آزمایشی با طرح پیش‌آزمون - پس‌آزمون و گروه کنترل با دوره پیگیری مدت دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش‌آموزان پسر دوره اول و دوم متوسطه منطقه ۲۰ شهر تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۱ که دارای سابقه اقدام به خودکشی بوده و به مرکز مشاوره آموزش‌وپرورش ارجاع داده شده بودند، بود. تعداد ۴۵ نفر به شیوه هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه گواه قرار گرفتند. ابزار پژوهش پرسشنامه امید به زندگی میلر (۱۹۸۸، MHS) بود. مداخله مشاوره گروهی هیجان‌مدار و آموزش شادی‌بخشی لیوبومیرسکی  در ۸ جلسه ۱۲۰ دقیقه‌ای، هفته‌ای دوبار به‌صورت گروهی برای گروه آزمایش اول و دوم اجرا شد. داده‌ها با بهره‌گیری از تحلیل واریانس آمیخته تجزیه‌وتحلیل شدند. نتایج نشان داد بین گروه‌ها در پس‌آزمون و پیگیری امید به زندگی تفاوت معناداری وجود دارد (۰۵/۰>P) و آموزش شادی‌بخشی لیوبومیرسکی نسبت به مشاوره گروهی هیجان‌مدار به‌طور معناداری بر امید به زندگی نوجوانان دارای سابقه خودکشی اثربخش‌تر بود و بین دو درمان تفاوت معنادار مشاهده شد (۰۵/۰>P). بنابراین می‌توان گفت که بین دو درمان آموزش شادی‌بخشی لیوبومیرسکی و مشاوره گروهی هیجان‌مدار تفاوت معنادار وجود داشت.

صفحه ۱ از ۲    
اولین
قبلی
۱
 

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به نشریه علمی رویش روان شناسی می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Rooyesh-e-Ravanshenasi Journal(RRJ)

Designed & Developed by : Yektaweb