۳۶ نتیجه برای طلاق
دکتر سعید عسگری، دکتر علیرضا رشیدی، طیبه نقشینه، سارا شریفی،
سال ۴، شماره ۲ - ( ۶-۱۳۹۴ )
چکیده
به لحاظ اهمیت و دامنه ی فراگیر کیفیت زندگی، مطالعه عوامل موثر بر آن خصوصا نقش خانواده و نحوه ارتباطات اعضای آن با یکدیگر، بسیار اساسی به نظر می رسد. افزایش آمار طلاق، نشان می دهد که نهاد خانواده نتوانسته احساس رضایتمندی را در زوجین بالاخص زنان که بیش از مردان متقاضی طلاق هستند ایجاد کند. از طرفی طلاق معضلی است که موجب پیچیدگی عاطفی خانواده می شود و کیفیت زندگی افراد را تحت تاثیر قرار می دهد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی رابطه الگوهای ارتباطی خانواده و تمایزیافتگی خود با کیفیت زندگی زنان متقاضی طلاق مراجعهکننده به مرکز مشاوره دادگستری کرمانشاه بود. این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. برای انجام آن از بین مراجعه کنندگان به روش نمونهگیری در دسترس نمونهای به حجم ۳۰۰ نفر انتخاب شد جهت گردآوری دادهها از پرسشنامه-های الگوهای ارتباطی خانواده، تمایزیافتگی خود و کیفیت زندگیSF-۳۶)) استفاده شد. دادهها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون تحلیل شد. نتایج نشان داد بین الگوی ارتباطی گفت و شنود و تمایزیافتگی با کیفیت زندگی رابطهی مستقیم وجود دارد و هر دو متغیر الگوهای ارتباطی خانواده و تمایزیافتگی خود توان پیش بینی کیفیت زندگی را دارند. بنابراین باید به اهمیت کیفیت روابط اعضای خانواده، به عنوان اساسی ترین نهاد اجتماعی و تعیین کننده کیفیت زندگی فرزندان، بیش از پیش تأکید شود.
مینا کاویان، امیر خجسته کاشانی، الهام تهامی،
سال ۵، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۵ )
چکیده
زمینه و هدف: افزایش طلاق تبعات متعددی در پی دارد، از مهمترین پیامدهای آن آسیب های زیستی، روانی، اجتماعی بر کودکانی است که پیکره جامعه آینده را خواهند ساخت. از اینرو پژوهشگران بدنبال راهکاری برای کاهش آسیب های این معضل در کودکان بوده اند. پژوهش حاضر با بررسی مروری مقالات مرتبط با کمک های اولیه روانشناختی برای کودکان طلاق صورت پذیرفته است. برایند جستجوی پژوهش ها در بخش های سه گانه تعاریف آسیب های فرزندان طلاق، کمک های اولیه مناسب نسبت به فرزندان و تشریح بیشترین و اثربخش ترین اقدامات موثر در کاهش آسیب های فرزندان طلاق ارائه گردیده است.
روش بررسی: مطالعه حاضر توصیفی (از نوع مروری) می باشد. بمنظور بررسی جامع پژوهش های صورت پذیرفته در حوزه آسیب ها و کمک های اولیه روانشناختی به فرزندان طلاق منابع متعددی بررسی گردید. در این راستا علاوه بر بررسی منابع اطلاعاتی خارجی، منابع و پایگاه های اطلاعاتی داخل ایران نیز بررسی شده است. در مرحله اول، مجموعاً تعداد ۲۵ مقاله انگلیسی و تعداد ۳۵ مقاله فارسی ثبت شده، ذخیره گردید. بعد از بررسی نهایی۳۰ مقاله از این مقالات منتخب گردیده که تعداد ۱۷ مقاله فارسی و تعداد ۱۳ مقاله انگلیسی را در برداشتند.
یافته ها: مطالعات انجام شده بیانگر آن است که آسیب های فرزندان خانواده های طلاق در حوزه های عملکردی فردی(تحصیلی، شناختی، عاطفی، هیجانی و ...)، میان فردی، خانوادگی نمود یافته، در صورت عدم رسیدگی تا بزرگسالی ادامه می یابد. در این راستا اثربخشی مداخلاتی همچون آموزش تفکیک خویشتن، خودمتمایزسازی، آموزش مهارت های زندگی، خانواده درمانی شناختی رفتاری، کتاب درمانی و فعالیت های بازی محور در کاهش آسیب های مذکور موثر بوده است.
نتیجه گیری نهایی: هرچند که طلاق آسیب های متعددی برای کودکان دارد، لیکن مداخلات روانشناختی بالاخص رویکردهای چندگانه با اثربخشی بالاتری می تواند از تاثیرات عمیق و ماندگار این آسیب ها پیشگیری نمایند.
دکتر سیدمحمدرضا رضازاده،
سال ۶، شماره ۳ - ( ۹-۱۳۹۶ )
چکیده
چکیده
آمار طلاق در سالهای اخر در کشور ما افزایش یافته است، و این در حالی است که همه ازدواج های ناموفق منجر به طلاق نمی شوند. واقعه طلاق دارای عوامل متعدد فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و روان شناختی است. یافته ها نشان می دهند که از بین علل مختلف روان شناختی، نداشتن مهارتهای لازم برای زندگی مشترک- که رابطه ای کاملاً مشروط است- یک عامل بسیار مهم و تأثیرگذار است که می تواند در قالب آموزش های پیش از ازدواج به زوج ها ارائه شود. از جمله مهارتهای بسیار مهم در زندگی مشترک، مهارت برقراری ارتباط است. تحقیقات متعدد داخلی و خارجی نشان داده اند که ضعف در این مهارت، موجب مشکلات ارتباطی می شود که فراوان ترین و آسیب زا ترین عامل در ایجاد مشکلات زناشویی به حساب می آید. خوشبختانه این مهارتها قابل آموزش ویادگیری اند؛ و حتی زوج هایی که سالها از ازدواجشان می گذرد، نیز می توانند این مهارتها را به کار برده و از این طریق بر رضایت زناشویی شان بیفزایند
جواد تقوی، معصومه طیارپور، سمیه هاشمی زاده،
سال ۷، شماره ۹ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف تبیین صمیمیت زناشویی براساس سبک های مقابله ای و سرسختی روان شناختی در زنان مبتلا به طلاق عاطفی انجام شده است. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه زنان دچار طلاق عاطفی مراجعه کننده به مراکز و کلنیک های روان شناختی که تعداد آنها ۳۰۰ نفر بوده اند. نمونه ی این پژوهش تعداد ۱۵۰ نفر بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به پرسشنامه های طلاق عاطفی گاتمن(۲۰۰۸)، صمیمیت زناشویی واکر و تامپسون(۱۹۸۳)، سبک های مقابله ای لازاروس– فولکمن(۱۹۸۸) و مقیاس سرسختی روانشناختی کیامرثی و همکاران(۱۳۷۷) پاسخ دادند. داده های به دست آمده از طریق رگرسیون و با نرم افزار SPSSمورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد بین صمیمیت زناشویی و سرسختی روان شنسبک های مقابله ای مسئله مدار رابطه مثبت وجود دارد(۰۱/۰ > P ). همچنین سرسختی روان شناختی (۴۳۴/۰ =Beta) و سبک مقابله ای مسئله مدار (۲۶۵/۰ =Beta) می توانند تغییرات مربوط به صمیمیت زناشویی را به طور معناداری پیش بینی نمایند.
علی زارع مقدم، اعظم گمنام،
سال ۷، شماره ۹ - ( ۹-۱۳۹۷ )
چکیده
طلاق یکی از پدیدههای مهم اجتماعی است که افزایش آن در هر جامعهای موجب بروز برخی از آسیبهای اجتماعی دیگر میشود. این پژوهش باهدف بررسی رابطه بین گرایش به طلاق و نقش نماز در کاهش آن انجام شد. طرح پژوهش توصیفی-همبستگی و کاربردی است. جامعه آماری کلیه دانشجویان متأهل دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه بیرجند مشغول به تحصیل در سال تحصیلی ۹۶-۱۳۹۵ در مقاطع تحصیلی کارشناسی و کارشناسی ارشد و دکترا است. نمونه ۱۰۰ نفری با روش تصادفی ساده انتخاب شد. دادهها با استفاده از پرسشنامه میل به طلاق روزلت، جانسون و مورو (۱۹۸۶) با آلفای کرونباخ (۹۱/۰) و پرسشنامه تمایل نگرش و التزام عملی به نماز انیسی، نویدی و حسینینژاد نصرآباد (۱۳۸۸) با آلفای کرونباخ (۹۲/۰) جمعآوری شد. دادهها با آزمونهای t تک نمونهای، همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون تحلیل شد. نتایج نشان داد که میانگین نمره آزمودنیها در گرایش به طلاق کمتر از میانگین آزمون بود. میانگین نمره آزمودنیها در تمایل به نماز بیشتر از میانگین آزمون بود. بین تمایل به نماز و گرایش به طلاق رابطه معنادار منفی وجود دارد. مؤلفهی اهتمام و التزام جدی فرد برای انجام نماز میتواند به شکل معناداری گرایش به طلاق را پیشبینی کند. زمانی که افراد به دنبال انجام اعمال مذهبی مانند نماز، به احساس لذت ناشی از برقراری ارتباط با منبع کمال و تعالی دست مییابند، خود برای رسیدن به کمال نیز دارای انگیزه میباشند؛ انگیزهای که آنان را ترغیب به شایسته زیستن و دوری از منکرات میکند.
کاظم ستاری، مرضیه سادات روح الامینی، علی زارع مقدم،
سال ۷، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش ابراز وجود بر میزان اضطراب در نوجوانان با خانوادههای طلاق انجام شد. نمونه پژوهش ۳۰ نفر از نوجوانان طلاق شهر کرمان بودند که به صورت تصادفی در دو گروه (یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل) قرار گرفتند. به گروه آزمایشی، آموزش ابراز وجود در ۱۰ جلسه ۹۰ دقیقهای ارائه شد و گروه کنترل برنامهای دریافت نکردند. با توجه به طرح آماری (پیش آزمون- پسآزمون با گروه کنترل)، از هر دو گروه قبل از اجرای برنامه درمانی پیشآزمون گرفته شد و پس از اجرای برنامهی درمانی نیز، هر دو گروه به پرسشنامه اضطراب کتل پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل دادههای بهدستآمده از میانگین، انحراف معیار و تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج نشان داد ابراز وجود تأثیر معناداری بر اضطراب نوجوانان با خانوادههای طلاق داشته است (۰۵/۰P<). آموزش ابراز وجود با تأکید بر مفاهیم منحصربهفردش و نیز تکلیفهایی که در آن به مراجع داده میشود، گامهای مؤثری را در جهت اثرگذاری بر فکر و ذهن نوجوانان با خانوادههای برداشته و لذا میتواند نقش مهمی را بر اضطراب آنان داشته باشد. بر این اساس میتوان نتیجهگیری کرد که آموزش ابراز وجود میتواند اضطراب را در نوجوانان با خانوادههای طلاق بهبود بخشد.
شیرین امین، کاظم ستاری سفیدان جدید، علی زارع مقدم،
سال ۷، شماره ۱۰ - ( ۱۰-۱۳۹۷ )
چکیده
طلاق تهدیدی جدی برای خانواده و جامعه است که در دنیای مدرن رشد چشمگیری داشته است. پدیدهای چندبعدی است و هم معلول علتهای متعدد و هم علت بسیاری از آسیبهای اجتماعی، اقتصادی و روانی است. یکی از علتهای گرایش افراد به طلاق خشونت است. این مطالعه از نوع کیفی است. حجم نمونه ۳۰ نفر است که از بین زنان متقاضی طلاق در شهر کرمان و با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس انتخاب شدهاند. دادهها حاکی از آن است که خشونت فیزیکی با ۱۸ مورد و ۶۰ درصد فراوانی مهمترین عامل طلاق است و خشونت کلامی با ۱۳ مورد و ۳/۴۳ درصد فراوانی و خشونت رفتاری با ۱۲ مورد و ۴۰ درصد فراوانی در جایگاههای بعدی قرار دارند. از منظر زنان متقاضی طلاق خشونت مهمترین عاملی است که آنها را برای دادخواست طلاق مصمم کرده است.
مژگان حیاتی، شهلا سلیمانی،
سال ۷، شماره ۱۱ - ( ۱۱-۱۳۹۷ )
چکیده
در سالهای اخیر با توجه به افزایش آمارهای طلاق در کشور توجه به پیامدهای این پدیده برای افرادی که آن را تجربه کردهاند گسترشیافته است از این رو هدف پژوهش حاضر مطالعه کیفی پیامدهای طلاق برای افراد مطلقه است. پژوهش حاضر یک مطالعۀ کیفی از نوع پدیدارشناسی است که در آن ۲۰ شرکتکننده (۸ مرد و ۱۲ زن) به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از روش مصاحبۀ عمیق و اکتشافی استفاده شد و این روند تا مرحلۀ اشباع داده ها ادامه داشت. پیامدهای طلاق شامل ۱۲ زیر مضمون بوده است که در سه مضمون اصلی ۱- پیامدهای اجتماعی، فرهنگی ۲- پیامدهای اقتصادی و مالی ۳-پیامدهای شخصی و هیجانی طبقهبندیشده است. نتایج این مطالعه دستاوردهای فراوانی برای مراکز مشاوره و متخصصان حوزه طلاق در بردارد. فهم تجربه پیامدهای طلاق برای افراد مطلقه، آنگونه که در این مطالعه آمده است، میتواند به زوجین و متخصصین درگیر در این حوزه برای تصمیمگیری و مداخلات مبتنی بر فرهنگ و جنسیت کمک کند.
فاطمه قربانی، بابک پرافکند، اسحاق حیدری، سجاد علمردانی صومعه، وجیه الله حقیقی ماهر،
سال ۸، شماره ۷ - ( ۷-۱۳۹۸ )
چکیده
طلاق عامل از هم گسیختگی ساختار بنیادی ترین بخش جامعه، یعنی خانواده و یکی از فقدان های عمده زندگی خانوادگی است. تجربه طلاق سازگاری زوجین در تمام ابعاد (روانشناختی، جسمانی، اجتماعی و هیجانی ) را تحت تاثیر قرار می دهد. افرادی که طلاق را تجربه می کنند با کشمکش های متعدد فردی و بین فردی مواجه هستند. هدف پژوهش حاضر مقایسه رضایت جنسی و بهزیستی روانشناختی در زنان متقاضی طلاق و عادی بود. روش این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای و جامعه آماری تحقیق کلیه زنان متقاضی طلاق و عادی شهرستان فامنین در سال ۹۶-۹۵ بود. از این جامعه، ۶۰ نفر زن (۳۰ زن متقاضی طلاق و ۳۰ زن عادی) با روش نمونه گیری تصادفی در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه رضایت جنسی و بهزیستی روانشناختی استفاده شد. اطلاعات بدست آمده، با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغیری مورد تجزیه تحلیل قرار گرفت. تایج نشان داد که زنان عادی از بعد هیجانی جنسی، پذیرش خود، زندگی هدفمند و رشد فردی بیشتری نسبت به زنان متقاضی طلاق برخوردارند، اما زنان متقاضی طلاق از خودمختاری بیشتری برخوردار بودند و در رضایت فیزیکی جنسی، روابط مثبت با دیگران و تسلط بر محیط تفاوت معناداری مشاهده نشد. عملکرد جنسی به طور مستقیم و معنی دار با رضایت جنسی افراد در ارتباط است لذا پیشنهاد می شود که آموزش های لازم در زمینه روابط جنسی برای زوجین ارائه شود و با تقویت بهزیستی روانشناختی زوجین زمینه بهبود و ارتقای رضایت و پیشگیری از مشکلات زناشویی و پیامد های آن را فراهم نمود
دکتر شهاب مرادی، الهه اخانی،
سال ۸، شماره ۱۱ - ( ۱۱-۱۳۹۸ )
چکیده
هدف این پژوهش مقایسه اختلال های روانشناختی فرزندان طلاق با همتایان عادی بود. روش پژوهش علی مقایسهای بود. جامعه آماری تمام کودکان طلاق و نیز همتایان عادی آن ها در شهرستان سمنان بودند. نمونه شامل ۱۱۸ نفر از کودکان مطلقه و ۲۲۳ نفر از همتای عادی بود. روش نمونه گیری در دسترس بود. ابزار پژوهش چک لیست بررسی مشکلات رفتاری کودکان ۴-۱۶ سال آخنباخ بود. داده به روش تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شد. یافته های نشان داد که بین دو گروه کودکان مطلقه به طور معناداری میزان بیشتری از اختلال های روانشناختی اضطراب، گوشه گیری، مشکلات اجتماعی، مشکلات توجه و مشکلات تفکر تفاوت معناداری نسبت به کودکان عادی دارند (۰۱/۰p<). با توجه به نتایج به دست آمده می توان گفت طلاق عاملی برای بروز یا تشدید اختلال های روانی رفتاری کودکان محسوب می شود بنابراین توجه و رسیدگی به فرزند مطلقه اهمیت دارد.
فاطمه رضایی،
سال ۹، شماره ۳ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه استفاده آسیب زا از تلفن همراه و اعتیاد به اینترنت با طلاق عاطفی معلمان زن شهر کرمانشاه انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه ی معلمان زن متأهل شهر کرمانشاه در سال ۹۷-۱۳۹۶ بودند که با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای، ۲۶۹ نفر بر اساس جدول مورگان به عنوان نمونه در نظر گرفته شد و به پرسشنامه های استفاده آسیب زا از تلفن همراه جنارو، اعتیاد به اینترنت کیمبرلی یانگ و طلاق عاطفی گاتمن پاسخ دادند. داده ها با استفاده ازضریب همبستگی پیرسون تحلیل شدند. برای پیش بینی طلاق عاطفی از تحلیل رگرسیون همزمان استفاده شد. نتایج نشان داد میانگین و انحراف معیار متغیر استفاده آسیب زا از تلفن همراه ۷۱/۲۰±۷۴/۵۷، اعتیاد به اینترنت ۳۵/۱۴ ±۲۸/۴۰ و طلاق عاطفی ۶۳/۴ ±۶۹/۹ بود. بین استفاده آسیب زا از تلفن همراه و اعتیاد به اینترنت با نمره کل طلاق عاطفی در سطح ۰۰۱/۰< p همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد و متغیرهای پیش بین با هم ۳۵/۰ واریانس طلاق عاطفی را تبیین می کنند. بنابراین با توجه به نتایج پژوهش حاضر طلاق عاطفی بر پایه استفاده آسیب زا از تلفن همراه و اعتیاد به اینترنت قابل پیش بینی است و می توان با شناسایی شرایط زمینه ساز و افراد در معرض خطر استفاده آسیب زا از تلفن همراه و اعتیاد به اینترنت، از طلاق عاطفی پیشگیری کرد.
عبدالباسط محمودپور، ثنا دهقانپور، فرشته وظیفه دان،
سال ۹، شماره ۴ - ( ۴-۱۳۹۹ )
چکیده
طلاق بهعنوان یکی از آسیبهای اجتماعی به شمار میرود که میتواند مشکلات متعدد رفتاری و روانی را به وجود آورد. پژوهش حاضر به بررسی پیشبینی تحمل پریشانی بر اساس سبکهای دلبستگی، تحمل ناکامی و نگرش مذهبی در زنان مطلقه پرداخت. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبسـتگی بود. جامعه پژوهش شامل تمامی زنان مراجعهکننده به مراکز مشاوره بهزیستی شهر تهران در ماههای تیر و مرداد سال ۱۳۹۸ بود که ۲۲۵ از آنها نفر به روش نمونهگیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. بهمنظور جمعآوری دادهها از مقیاس تحمل پریشانی سیمونز و گاهر (۲۰۰۵)، پرسشنامه سبک دلبستگی بزرگسالان هازن و شیور (۱۹۸۷)، مقیاس تحمل ناکامی هارینگتون (۲۰۰۵) و مقیاس جهتگیری مذهبی آلپورت (۱۹۶۷) استفاده شد. برای تحلیل یافتهها از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون خطی چندگانه استفاده شد. یافتهها نشان داد بین سبکهای دلبستگی، تحمل ناکامی و نگرشهای مذهبی همبستگی معنیدار وجود دارد (۰۵/۰P<). شاخص «ضریب تعیین چندگانه اصلاحشده» نشان داد که مؤلفههای پیشبین پژوهش میتواند ۳۴% تحمل پریشانی را پیشبینی کند. بر اساس یافتههای پژوهش حاضر میتوان نتیجه گرفت که تحمل پریشانی در زنان مطلقه با عواملی چند ازجمله سبک دلبستگی، تحمل ناکامی و نگرش مذهبی آنها در تعامل است؛ بنابراین برنامههای توانمندسازی روانشناختی و رشد شخصی با تمرکز بر ارتباط اجتماعی مؤثر همراه با استقلال فردی میتواند توانایی رویارویی مؤثر با ناکامیهایی که فرد در نتیجه طلاق متحمل میشود را افزایش دهد. همچنین ارتباط عمیق با خداوند، میتواند همراه با تغییرات مثبت در آستانه تحمل پریشانی در جامعه مورد پژوهش باشد.
مهدی شمالی احمدآبادی، فاطمه آقایی میبدی، دکتر ناصر محمدی احمدآبادی، عاطفه برخورداری احمدآبادی،
سال ۹، شماره ۶ - ( ۶-۱۳۹۹ )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف اثربخشی آموزش مهارتهای مبتنی بر سواد عاطفی بر کاهش طلاق عاطفی و احساس تنهایی در زنان خیانتدیده انجام شد. این مطالعه با روش نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون- پسآزمون و پیگیری با گروه گواه انجام شد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زنان خیانتدیده شهر ماهشهر بود که با استفاده از روش در دسترس تعداد ۲۴ نفر به عنوان نمونه انتخاب شده و به صورت تصادفی در گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. به منظور جمعآوری دادهها از پرسشنامه طلاق عاطفی گاتمن (۱۹۹۵) و احساس تنهایی راسل، پیلوا و کورتونا (۱۹۸۰) استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از آزمون تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که آموزش مهارتهای مبتنی بر سواد عاطفی بر کاهش طلاق عاطفی و احساس تنهایی در زنان خیانتدیده تأثیر معناداری داشته است (۰۰۱/۰>P). با توجه به این که زنان خیانتدیده دارای سطوح بالایی از طلاق عاطفی و احساس تنهایی هستند، بهرهگیری از رویکردهای مختلف رواندرمانی از جمله آموزش سواد عاطفی میتواند در بهبود طلاق عاطفی و احساس تنهایی این افراد مؤثر باشد.
دکتر فاطمه رئیسی، شهرزاد پورآزاد، دکتر مریم طهرانیزاده،
سال ۹، شماره ۱۱ - ( ۱۱-۱۳۹۹ )
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی میزان اثربخشی طرحواره درمانی بر سطح تابآوری زنان خواستار طلاق شهر تهران بود. روش این پژوهش نیمهآزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان خواستار طلاق بود که از طرف دادگاه خانواده شهر تهران به بخش مشاوره دادگاه ارجاع داده شدند و از بین آنها ۶۰ نفر به روش نمونهگیری در دسترس یا داوطلبانه انتخاب شدند. سپس در دو گروه ۳۰ نفره آزمایشی و کنترل به صورت گمارش تصادفی قرار گرفتند. پروتکل هفت جلسهای طرحواره درمانی بر روی گروه آزمایشی اجرا گردید. هر دو گروه در مرحله پیش آزمون و پس آزمون مقیاس میل به طلاق رزبلت و همکاران (۲۰۰۱) و مقیاس تابآوری کانر دیویدسون( ۲۰۰۳) را تکمیل کردند. نتایج تحلیل واریانس چندمتغیره نشان داد که طرحواره درمانی بر سطح تاب آوری زنان خواستار طلاق تأثیر معنیداری دارد (P<۰,۰۵). بر این اساس میتوان گفت طرحوارهدرمانی بر متغیرهای روانشناختی مانند تابآوری زنان خواستار طلاق موثر است و سطح آنرا بالا میبرد. براین اساس برای تحقیقات آتی بر روی زنان خواستار طلاق بهتر است از طرحواره درمانی برای افزایش متغیرهای مربوط به سلامت روان استفاده شود.
دکتر لقمان ابراهیمی، عباس نجفیپور تابستانق،
سال ۱۰، شماره ۶ - ( ۶-۱۴۰۰ )
چکیده
عوامل شناختی نقش تعیین کنندهای در زندگی زناشویی زوجین به ویژه شناخت آنها از یکدیگر، توانایی کنار آمدن با شباهتها و تفاوتهای یکدیگر و ادراک زوجین از تعارضات زناشویی دارد. مطالعات متعددی بر اهمیت عوامل شناختی صحه گذاشتهاند. نظریهپردازان شناختی و رفتاری مشکلات زناشویی را نتیجه مهارتهای ناکارآمد همسران در برقراری ارتباط، ناتوانی در حل موثر مشکلات و تعارضها، انتظارات و باورهای غیرمنطقی و تبادلات رفتارهای منفی میدانند. با وجود اینکه بسیاری از مشکلات زوجین که به طلاق میانجامد به عوامل شناختی مربوط است، کمتر به بررسی این عامل در زندگی زناشویی پرداخته شده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی مروری شیوع پدیده طلاق شناختی در بین زوجین متقاضی طلاق صورت گرفت. کلیدواژههای طلاق، عوامل شناختی طلاق، عوامل شناختی موثر در طلاق عاطفی، باورهای زوجین در پایگاههای معتبری مانند اسآیدی، مگیران، ایرانداک، ساینس دایرکت، گوگل اسکالر، اسکوپوس جستجو گردید. مقاله حاضر با بررسی مطالعات انجام گرفته تاکنون، علاوه بر تبیین پدیده طلاق شناختی و مولفههای آن، به نقش این پدیده در پیدایش طلاق عاطفی میپردازد. فرآیندهای شناختی اعم از نگرشها، باورها، اندیشهها، نقشههای ذهنی، طرحوارههای ذهنی و مواردی از این قبیل که در نوع عملکرد، رفتار و روابط زوجین با یکدیگر تاثیر میگذارد و زوجین را در تعبیر و تفسیر کردن موقعیتها هدایت میکند به گونهای که اگر تعبیر و تفسیر در زوجین با خطای شناختی، افکار منفیگرایانه و تحریف همراه باشد، پدیدهای بنام طلاق شناختی تجلی پیدا میکند. مولفههای طلاق شناختی براساس مطالعه انجام گرفته شده عبارت بودند از: تفکر آرمانگرایانه، نگرش تخریبکنندگی، ذهن خوانی، ادراک وابسته، عدم بلوغ شناختی و آسیبشناسی همبافته. طبق مقالات بررسی شده و مستندات، اختلال در زمینههای هیجانی و شناختی زوجین میتواند طلاق عاطفی را به همراه داشته باشد. به عبارتی بین شناخت، افکار و هیجان زوجین با طلاق عاطفی رابطه وجود دارد و قبل از طلاق عاطفی زوجین دچار طلاق شناختی میشوند. شناسایی ماهیت طلاق به عنوان آسیبزا ترین نحوه بروز تعارض زوجین میتواند در جهت برنامهریزی مناسب به منظور جلوگیری و کاهش طلاق در سالهای آینده مؤثر واقع شود.
حوریه وطنخواه، دکتر رویا کوچکانتظار، دکتر افسانه قنبریپناه،
سال ۱۰، شماره ۹ - ( ۹-۱۴۰۰ )
چکیده
هدف از این پژوهش پیشبینی طلاق عاطفی براساس انعطافپذیری شناختی و معنای زندگی با میانجیگری تعادل کار- زندگی بود. روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری را زنان متأهلی که در سه ماه اخیر (اسفند سال ۱۳۹۶ و فروردین و اردیبهشت ۱۳۹۷) به خانههای سلامت مناطق ۱ و ۷ شهر تهران مراجعه کرده بودند، تشکیل داد که از این بین با استفاده از روش نمونهگیری در دسترس تعداد ۲۹۰ نفر انتخاب شدند. دادهها با استفاده از مقیاس طلاق عاطفی گاتمن (GEDS)، سیاهه انعطافپذیری شناختی (CFI)، پرسشنامه معنای زندگی (MLQ) و پرسشنامه تعادل کار- زندگی (WLB) جمعآوری گردید. تحلیل دادهها با روشهای آماری توصیفی و مقدماتی مختلف (یعنی فراوانی، میانگین، انحراف معیار، همبستگی پیرسون) و تحلیل مسیر با استفاده از نرمافزارهای ۲۴_SPSS و ۲۴_Amos انجام شد. نتایج نشان دادند که مدل پیشنهادی با یک اصلاح و حذف مسیر غیرمعنیدار معنای زندگی به تعادل کار- زندگی برازش خوبی با دادهها برخوردار است (۰۵/۰p<) و انعطافپذیری شناختی، معنای زندگی و تعادل کار- زندگی با طلاق عاطفی زنان متأهل ارتباط منفی و معنیداری دارند (۰۱/۰p<). در این میان مسیرهای مستقیم انعطافپذیری شناختی، معنای زندگی و تعادل کار-زندگی به طلاق عاطفی و مسیر مستقیم انعطافپذیری شناختی به تعادل کار- زندگی معنیدار بود (۰۱/۰p<) ولی مسیر مستقیم معنای زندگی به تعادل کار- زندگی معنیدار نبود (۰۵/۰p>). همچنین مسیرهای غیرمستقیم انعطافپذیری شناختی و معنای زندگی به طلاق عاطفی زنان متأهل با میانجیگری تعادل کار- زندگی معنیدار بود (۰۱/۰p<).
مرضیه حیدرپور اسکندری، دکتر ناصر امینی، دکتر غلامرضا جعفری نیا،
سال ۱۰، شماره ۱۲ - ( ۱۲-۱۴۰۰ )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی زوجدرمانی هیجانمدار و ذهنآگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر طلاق عاطفی زوجین بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری ۲ ماهه بود. جامعه آماری کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره و خدمات روانشناختی شهر شیراز در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ بودند و با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده تعداد ۳۰ زوج از آنان انتخاب و در سه گروه(در گروه آزمایش زوج درمانی هیجان مدار ۱۰ زوج، در گروه آزمایش ذهنآگاهی مبتنی بر کاهش استرس ۱۰ زوج و گروه گواه ۱۰ زوج) جایگزین شدند. از پرسشنامه طلاق عاطفی(EDQ) گاتمن(۱۹۹۵) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه و تحلیل دادهها بوسیله آزمونهای آماری تحلیل واریانس با اندازهگیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی نشان داد که هر دو درمان مذکور در مرحله پسآزمون و پیگیری نسبت به گروه گواه اثربخشی معناداری بر طلاق عاطفی اعمال کردند (۰۵/۰>P). همچنین زوج درمانی هیجان مدار در مقایسه با ذهنآگاهی مبتنی بر کاهش استرس بر کاهش طلاق عاطفی مؤثرتر بود (۰۵/۰>P). بر اساس یافتهها میتوان نتیجه گرفت که زوج درمانی هیجانمدار و ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس میتوانند به عنوان یک شیوه درمانی برای کاهش طلاق عاطفی در مراکز درمانی به کار برده شوند.
دکتر اسماعیل صدری دمیرچی، آرزو مجرد، حسین متین،
سال ۱۱، شماره ۱ - ( ۱-۱۴۰۱ )
چکیده
طلاق عامل از همگسیختگی ساختار بنیادیترین بخش جامعه، یعنی خانواده است که علاوه بر خانواده بر جامعه نیز تأثیر میگذارد. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش تابآوری بر کاهش ریسک طلاق و ناسازگاری زناشویی در زنان متقاضی طلاق بود. طرح پژوهش نیمهآزمایشی و از نوع پیشآزمون – پسآزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمام زنانی بود که به منظور طلاق در سال ۱۴۰۰-۱۳۹۹ به دادگستری شهر اردبیل مراجعه کرده بودند. نمونه پژوهش شامل ۳۰ زن متقاضی طلاق بود که به روش نمونهگیری در دسترس انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه (یک گروه آزمایشی و یک گروه گواه) گمارده شدند. جهت جمعآوری اطلاعات از پرسشنامههای بیثباتی ازدواج MII (ادواردز، جوهانسون و بوث، ۱۹۸۷) و ناسازگاری بیر- استرنبرگDQ (بیر و استرنبرگ، ۱۹۷۷) استفاده شد. برای گروه آزمایشی آموزش تابآوری در ۸ جلسه یک ساعته و هفتهای دو بار برگزار شد، در حالی که گروه گواه هیچگونه مداخلهای را دریافت نکردند. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش تابآوری میتواند موجب کاهش ریسک طلاق در زنان متقاضی طلاق شود (۰۵/۰>p) اما به طور معناداری قادر به کاهش ناسازگاری زناشویی نشد. این نتایج میتواند پشتوانهای برای بکارگیری روش آموزش تابآوری در کاهش ریسک طلاق در زنان متقاضی طلاق باشد تا بدین وسیله مانع فروپاشی بنیان خانواده شود.
دکتر معصومه اسمعیلی، جیران طاهری چمعالی، فاطمه قاسمی نیائی، مجتبی حقانی زمیدانی،
سال ۱۱، شماره ۴ - ( ۴-۱۴۰۱ )
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی راهبردهای اثربخش نوجوانان در برخورد با سوگ ناشی از طلاق والدین صورت گرفت. این تحقیق مبتنی بر رویکرد کیفی بوده و با استفاده از طرح پدیدارشناسی به توصیف عمیق موضوع پرداخته است. شرکت کنندگان در این پژوهش ۱۲ نفر از دانش آموزان نوجوان بازهی سنی ۱۸-۱۴ در سال تحصیلی ۱۴۰۰-۱۳۹۹ متعلق به استانهای تهران، اصفهان و لرستان بودند که به شیوه گلوله برفی انتخاب شدند و نمونهگیری مبتنی بر اصل اشباع انجام شد. دادهها در طول مصاحبههای نیمه ساختاریافته جمع آوری و با استفاده از روش کلایزی تحلیل شدند. در نهایت پس از تحلیل دادهها، ۵ مقوله اصلی تحت عنوان پدیده مرکزی سوگ، عوامل علی در سازگاری، پیامدهای سوگ، عوامل میانجیگر سازگارانه و راهبردهای موثر در سازگاری و ۱۴ مقوله فرعی نتیجه شد که در متن پژوهش به تفضیل به هر یک پرداخته شده است.
مریم قلیپور فیروزجائی، دکتر فریده دوکانه ای فرد، دکتر پانته آ جهانگیر،
سال ۱۱، شماره ۷ - ( ۷-۱۴۰۱ )
چکیده
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و معنادرمانی بر مؤلفههای بهزیستی ذهنی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی متقاضی طلاق بود. طرح پژوهش نیمهآزمایشی از نوع پیشآزمون، پسآزمون با گروه کنترل و پیگیری دوماهه بود. از بین کلیه زنان آسیبدیده از خیانت زناشویی متقاضی طلاق مراجعهکننده به مراکز مشاوره خانواده شهر بابل از تیرماه تا آذرماه ۱۴۰۰ تعداد ۴۸ نفر به روش نمونهگیری هدفمند (۱۶ نفر گروه واقعیت درمانی، ۱۶ نفر گروه معنادرمانی و ۱۶ نفر گروه گواه) به صورت تصادفی جایگزین شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامه بهزیستی ذهنی (SWBQ) کییز و ماگیارمو (۲۰۰۳) استفاده شد. در نهایت دادهها با استفاده از روش تحلیل واریانس اندازهگیری مکرر چندمتغیری به کمک نرمافزار SPSSV۲۲ مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل واریانس نشان داد بین گروهها در پسآزمون و پیگیری هر سه مؤلفه بهزیستی هیجانی، بهزیستی روانشناختی و بهزیستی اجتماعی تفاوت معنیداری وجود دارد (۰۱/۰>P). هر دو مداخله واقعیتدرمانی و معنادرمانی در مؤلفههای بهزیستی ذهنی اثربخش بودند اما بین دو مداخله در هیچکدام از مؤلفهها تفاوت معنیداری مشاهده نشد (۰۵/۰<P). بر اساس نتایج این مطالعه میتوان گفت هر دو مداخله واقعیتدرمانی و معنیدرمانی در ارتقای مؤلفههای بهزیستی ذهنی مؤثر هستند اما بین دو مداخله تفاوت معنیداری مشاهده نشد.