1- دانشگاه تهران ، h12.zeraatkar@gmail.com
2- دانشگاه خوارزمی
چکیده: (2806 مشاهده)
هدف: پژوهش حاضر، باهدف مقایسه میزان تأثیر آموزش مهارت حل مسئله از طریق داستان و آموزش این مهارت به شیوهی دزوریلا و نزو (2007)، بر میزان نمرات حل مسئله دانش آموزان پسر انجام گرفت. روش: شرکتکنندگان در این پژوهش، شامل 36 نفر از دانش آموزان 12 ساله بودند که بهصورت نمونهگیری در دسترس از یکی مدارس شهر تهران انتخاب و بهطور تصادفی در سه گروه کنترل، گروه آموزش مهارت حل مسئله از طریق داستان و گروه آموزش مهارت حل مسئله به شیوهی دزوریلا و نزو (2007) جایگزین شدند. گروههای آزمایش طی 10 جلسهی یکساعته، تحت آموزش قرار گرفتند. در این پژوهش از آزمون هدف – وسیله شور و اسپیواک (1981) بهعنوان ابزار پژوهش استفاده شد. برای تحلیل دادهها از آزمون کوواریانس و آزمون توکی استفاده شد. یافتهها: یافتههای حاصل از این پژوهش بیانگر آن بودهاند که نمرات حل مسئله هر دو گروه آزمایشی نسبت به گروه کنترل تفاوت معناداری داشته است (91/4=F، 05/0= P). اما بین دو روش آزمایشی در نمرات حل مسئله تفاوت معناداری مشاهده نشد، و هر دو روش توان یکسانی در آموزش مهارت حل مسئله داشتند. نتیجهگیری: بنا بر یافتههای پژوهش حاضر میتوان اینگونه نتیجهگیری نمود که داستانها به دلیل جذابیت محتوایی و بار هیجانی بهراحتی به یاد آورده و یا توجه آزمودنیها را به خود جلب میکند و درنتیجه آموزش مهارت حل مسئله و تغییرات درمانی را تسریع میبخشد به حدی که در اندک مدتی آموزهها تبدیل مهارت میگردد.
نوع مقاله:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
روانشناسی تحولی دریافت: 1396/9/23 | ویرایش نهایی: 1398/5/19 | پذیرش: 1397/4/17 | انتشار الکترونیک: 1398/4/24