دکترای روانشناسی بالینی، دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی دانشگاه شیراز، شیراز، ایران. ، elham_moosavian@yahoo.com
چکیده: (992 مشاهده)
برقراری ارتباط در نهاد ما سرشته شده است که بهواسطه عواطف میسر میشود. مغز، جسم و ذهن ما از عواطفی که به آنها جان میبخشند جدا نیستند. عاطفه یکی از مفاهیم محوری در حوزه نظریه و کاربرد رشته روانکاوی و همچنین روانشناسی است. اهمیت این مفهوم چه به لحاظ بالینی و چه نظری موجب شده است تا همه مکاتب روانکاوی و روانشناسی نظریه خاص خود را از عاطفه ارائه دهند. با توجه به تأثیر فراگیر نظریههای روانکاوی در مورد عاطفه در روانشناسی، بررسی مفهوم عاطفه از منظر رویکردهای روانکاوانه حائز اهمیت است. بنابراین هدف از پژوهش حاضر مروری نظری بر مفهوم عاطفه از منظر روانکاوی در راستای شفافسازی هرچه بیشتر آن و همچنین بررسی نقش عاطفه در اتاق درمان و تکنیکهای درمانی است. در این مقاله عاطفه از منظر مهمترین مکاتب روانکاوی یعنی روانکاوی کلاسیک، روانشناسی ایگو، روابط موضوعی و روانکاوی فرانسه مورد بررسی واقع شده است. امید است با شفافسازی هر چه بیشتر این مفهوم محوری فهم و درمان بهتر اختلالات روانی تسهیل گردد.
نوع مقاله:
تحلیلی |
موضوع مقاله:
روانکاوی- روانشناسی تحلیلی دریافت: 1402/2/14 | پذیرش: 1402/3/17 | انتشار الکترونیک: 1402/8/10