1- دانشجوی دکترای روانشناسی سلامت، دانشکدۀ روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهران، ایران.
2- استاد، گروه روانشناسی، دانشکدۀ روانشناسی و علوم تربیتی، دانشگاه تهران، تهران، ایران. ، besharat@ut.ac.ir
چکیده: (14 مشاهده)
مقالۀ حاضر به بررسی رشد اخلاقی در مکاتب روانکاوی میپردازد و روند شکلگیری مفهومی آن را از نظریۀ ساختاری فروید تا رویکردهای معاصر عصب-روانکاوی و ارتباطی دنبال میکند. در حالی که روانکاوی کلاسیک بر تعارض درونی و شکلگیری فرامن تأکید داشت، مکاتب بعدی به درک پیچیدهتری از رشد اخلاقی دست یافتند و از مفاهیم روابط موضوعی و بینذهنی، تنظیم هیجان و توانایی ذهنیسازی بهره بردند. این تلفیق میانرشتهای گذاری است از نگاهی به اخلاق بهمثابه ساختاری آرمانگرایانه و درونی به سوی فرآیندی پویا که اساس آن همدلی، به رسمیت شناختن و یکپارچگی عصبی-رشدی است. این مقاله به بررسی دیدگاههای روانکاوانی همچون فروید، هارتمن، کلاین، وینیکات، کوهوت، بنجامین، فوناگی، سولمز و دیگران میپردازد و نشان میدهد که چگونه مسیر نظری رشد اخلاقی از تعارض درونروانی به سوی مدلهای ارتباطی و عصبشناختی حرکت کرده است.
نوع مقاله:
تحلیلی |
موضوع مقاله:
روانکاوی- روانشناسی تحلیلی دریافت: 1404/4/21 | پذیرش: 1404/5/2 | انتشار الکترونیک: 1404/7/10