زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی نقش ساختار روابط والد-کودک و افسردگی در پیشبینی شدت وسواس فکری-عملی نوجوانان مبتلا به وسواس فکری عملی استان اردبیل بود. روش کار: طرح پژوهش حاضر توصیفی و از نوع طرح همبستگی و پیشبینی بود. نمونه شامل 84 نوجوانان مبتلا به وسواس فکری-عملی مراجعه کننده به کلیلینکهای استان اردبیل در سال 1394 بود که توسط متخصص بالینی و بر اساس ملاکهای DSM-5 تشخیص اول وسواس گرفته بودند. شرکت کنندگان همراه با والدین خود ابزارهای (پرسشنامۀ ساختار روابط والد-کودک، پرسشنامۀ وسواس فکری عملی کودکان ییل براون-گزارش والدین، پرسشنامۀ افسردگی کودکان) را تکمیل کردند. دادههای پژوهش توسط شاخصهای آمار توصیفی، تحلیل همبستگی پیرسون، ضریب تفکیکی، رگرسیون چند متغیره و با استفاده از نرم افزار SPSS تحلیل شدند. یافتهها: نتایج نشان داد بین توانایی تشخیص وسواس فکری-عملی توسط والدین و سرپرستان و رضایت از والد بودن، جهتگیری وظایف و نقشها، تمایلات اجتماعی و افسردگی نوجوانان رابطۀ مثبت و معنی داری وجود دارد. همینطور افسردگی نوجوانان نیز تنها با حمایت اجتماعی والدین رابطۀ منفی و معنیدار و با توانایی تشخیص علائم و شدت وسواس نوجوانان توسط والدین رابطۀمثبت و معنیداری داشت. نتیجهگیری: میتوان نتیجه گرفت که ساختار روابط والد –فرزند و افسردگی نوجوانان میتواند میتواند به طور متوسطی در تبیین شدت وسواس نوجوانان توسط والدین نقش داشته باشد. پس اصلاح ساختار روابط میتواند عامل موثری در بهزیستی باشد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |