چکیده
نظریه مدیریت وحشت، سعی در تبیین پدیدآیی حس خود و رفتارهای اجتماعی بشر در سایه میل به بقا و گریز از وحشت حاصل از مرگ دارد. ادعا میشود افکار هشیار مرگ، اهداف درونی و افکار ناهشیار مرگ اهداف بیرونی را برجسته خواهد کرد (شلدون و کاسر، 2008). پژوهش حاضر با هدف ارزیابی رابطه بین سطح هشیاری افکار مرتبط با مرگ با جهت گیری اهداف بر روی 30 نفر از دانشجویان دختر دانشگاه تهران در قالب دو گروه آزمایش اجرا گردید. گروه آزمایشی اول دقیقا پس از ارائه محرک یادآورنده مرگ، و گروه دوم پس از یک بازه زمانی مشخص لیست اهداف خود را طی 10 سال آینده تعیین کردند. سپس این با مراجعه به 120 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران درونی یا بیرونی بودن اهداف یادشده مشخص گردید. نتایج آزمون یومن ویتنی برای مقایسه میانگین دو گروه (0/01>p) حاکی از این است که بین دو گروه بدونفاصله زمانی (8/33=mean rank) و بافاصله زمانی (22/67=mean rank) از لحاظ گزارش اهداف درونی یا بیرونی تفاوت معناداری برقرار است. درنتیجه می توان نتیجه گرفت در صورتی که افراد با محرک یادآورنده مرگ مواجه شده و افکار ناهشیار مرگ برانگیخته شوند، اهداف بیرونی و درغیر این صورت اهداف درونی را بر می گزینند. یافته ها را براساس نحوه پردازش اطلاعات طی روشهای مداخلاتی تبیین کردیم.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |