1- کاندیدای دکتری، پژوهشکده علوم شناختی و مغز، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران.
2- دانشیار، پژوهشکده علوم شناختی و مغز، دانشگاه شهید بهشتی، تهران، ایران. ، s_gharibzade@sbu.ac.ir
چکیده: (2583 مشاهده)
تقدم هیجان و شناخت و استقلال و وابستگی این دو سازه، از جمله موضوعات مهم روانشناسی شناختی است که گرچه تا قرن بیستم موضوعی غالباً فلسفی بوده ولی پسازآن بنیان نظریه¬های روانشناسان تجربی بوده است. تعادل بین شبکه¬های هیجان و شناخت، بهعنوان شالوده معماری نظام روانشناختی انسان، موجب عملکرد سالم می¬شود. به رغم پندار گذشتگان درباره نقش ابتدایی هیجان در عملکردهای غریزی، امروزه هوشمندی هیجانات و تاثیرشان بر افکار نشان داده شده است. همچنین سودمندی تقویت توانایی¬های هیجانی و شناختی، در ایجاد ارتباطات مثبت و سازنده با دیگران و اهمیت آن در موفقیت¬های تحصیلی و شغلی آشکار شده است. اما به رغم این اهمیت، اگرچه نظریه¬پردازان مختلفی به تبیین رابطه چندگانه هیجان و شناخت پرداخته¬اند ولی هنوز موفق نشده¬اند که شکاف موجود را پر کنند. مطالعات عصب¬شناسی نیز یافته¬های همانندی ندارد. سامانههای مغزی هیجان، آنقدر با سامانههای شناختی هم¬پوشانی دارد که تمایز بین آنها بسیار مشکل است. بر این اساس اصطلاحات مغز هیجانی و مغز شناختی، صحیح نبوده و این دو سامانه به¬شدت در¬هم¬تنیده¬اند. جهت روشن شدن این موضوع، ما در ابتدا به تعریف هیجان و شناخت پرداخته ایم. سپس انواع تعامل بین هیجان و شناخت را در پنج دسته و به دو شیوه دستهبندی کردهایم. پس از آن به بیان برخی موانع پژوهش درباره توانایی های هیجانی و اجتماعی پرداخته و هشت پیشنهاد برای برطرف ساختن این موانع ارائه نمودهایم. این پیشنهادها عبارتند از: بررسی مؤلفههای هیجانی و ترکیبهای تعاملیشان بهصورت جزئینگرانه، دستهبندی سنی و بهرهگیری از رویکرد تحولی، کاربست روشهای سنجش مناسب، استفاده از رویکرد عصبشناسی، استفاده از مدلهای محاسباتی و ریاضیاتی، تعریف دقیق و عملیاتی هیجان و پرهیز از ابهام، توجه به جنبه درون فردی و بین فردی هیجان و بررسی سازه¬های بینابینی. کاربست این پیشنهادها در پژوهش، میتواند به والدین، جامعه آموزشی و سیاستگذاران برای برنامه¬ریزی بهتر برای جامعه کمک کند.
نوع مقاله:
تحلیلی |
موضوع مقاله:
روانشناسی عمومی دریافت: 1399/12/10 | ویرایش نهایی: 1400/7/4 | پذیرش: 1400/1/10 | انتشار الکترونیک: 1400/6/10